نور الهدی



هیچ زن و مردی به طور طبیعی عقیم نیستند مگر این که حاوی یکی از این دو نشانه باشند؛ یکی آن که زن عادت ماهانه نشود و دیگر این که عانه‌ی زن و مرد بی مو باشد. فقط در این دو صورت زن یا مرد عقیم می‌شوند و راهی برای بچه‌دار شدن آنها نمی‌ماند و غیر از این دو دسته، هر زن و مردی ممکن است حتی پس از گذشتن سالها از ابتدای ازدواجشان بچه‌دار شوند.(حضرت استاد صمدی آملی)

 ** البته شیخ رئیس بوعلی سینا در قانون احتمال بچه دار شدن 4 دسته را ضعیف می‌شمرد؛ اولین دسته افراد مست هستند که معمولاً آب پشت مستان کمتر بچه می‌آورد. دوم پیرانی که بسیار سالخورده‌اند. سوم کسانی که در جماع زیاده روی می‌کنند. چهارم کسانی که ذکَرشان بیش از حد معمولی دراز است زیرا در این حالت، مسافت راهی که آب پشت طی می‌کند دورتر می‌شود و در این مسافت زیاد سرد می‌شود و از حرارت طبیعی‌اش کاسته می‌شود به طوری که تا به زهدان در می‌آید بیشتر بهره رسانی‌اش را از دست داده، از این رو اکثراً جماعِ این دسته مثمر ثمر نیست و بچه نمی‌آورد.


دستورالعمل صحیح نماز توبه روز یکشنبه توسط حضرت استاد صمدی آملی
***این نماز را می توانید هر یکشنبه از هفته در سال بخوانید
***امروز یکشنبه این نماز را می توانید بخوانید
دستورالعمل نماز توبه هر روز یکشنبه و خواص آن.
جناب سید طاووس در اقبال می فرمایند : جناب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم روز یکشنبه ماه ذی القعده از منزل خارج شدند و در جمع مردم تشریف فرما شدند و فرمودند : ایها الناس کدام یک از شما حاضرید که توبه کنید ؟
عرض کردند : آقا جان ما همه می خواهیم توبه کنیم و دیگر بد نکنیم . آقا فرمودند : یکشنبه ماه ذی القعده غسل کنید ، وضو بگیرید و بعد از وضو ، چهار رکعت به نیت نماز توبه ی روز یکشنبه نماز بخوانید و در هر رکعت ، سوره حمد یک مرتبه ، سوره توحید سه مرتبه ، سوره فلق یک مرتبه ، سوره ناس یک مرتبه ، بعد رکوع و سجده را به جای آرید .
رکعت دوم به همین نحو است ، اما قنوت ندارد چنان که تشهد هم ندارد .
رکعت سوم و چهارم در ادامه همان دو رکعت به همین نحو خوانده می شود .
آن گاه جناب رسول الله فرمودن پس از تشهد و سلام در پایان رکعت چهارم نماز هفتاد مرتبه( أستغفرالله ربی و أتوب إلیه) و سپس آن را به جمله ی( لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم )ختم نمایید و در آخر بگویید : یا عزیز یا غفّار اغفر لی ذنوبی و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات فإنه لایغفر الذنوب إلا أنت .
این دستورالعمل در مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی در اعمال ماه ذی القعده نیز نقل شده است و توجه داشته باشید وقتی که پیغمبر یا امامی دستورالعملی را می فرمایند باید طبق متن فرمایش معصوم عمل کرد .
سپس حضرت در مورد برکات نماز توبه فرمودند : هیچ عبدی نیست که این عمل را انجام دهد جز آن که ندا از آسمان می آید که ای بنده ی خدا اعمالت را از نو شروع کن چون که توبه ی تو قبول و گناه تو بخشیده شده است . و ملک دیگر از تحت عرش ندا می دهد که ای عبد مبارک باشد بر تو و بر اهل تو و ذریه تو . و منادی دیگری ندا می دهد که ای عبد ، تو بر ایمان می میری و از تو دین گرفته نمی شود و قبر تو فسحت می یابد و نورانی می گردد. و منادی دیگر ندا می دهد که پدر و مادر اگر از تو خشمگین بوده اند ، راضی شدن و گناه آنان و ذریه ی تو بخشیده شد و تو نیز در دنیا و آخرت در وسعت رزق قرار گرفتی و در نهایت جبرئیل گوید: من آنم که با ملک الموت برای تو می آیم که بر تو مدارا کند و اثر مرگ ، تو را مخدوش نکند که جان تو به سلامتی از تن تو بیرون رود .
آن گاه مردم از آقا پرسیدند این نمازی که فرمودید، مربوط به هر روز یکشنبه است ، یا مخصوص ماه ذی القعده است ؟ آقا فرمودند : نه ، در هر یکشنبه می توانید این کار را انجام بدهید و در غیر این ماه هم می شود که جبرئیل به من چنین تعلیم داد .
منبع: کتاب حضور و مراقبت استاد بزرگوار آیت الله صمدی آملی روحی فداء


لیله القدر و فاطمه سلام الله علیها

بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمد للّه رب العالمین من عرف فاطمه حقّ معرفتها فقد ادرک لیله القدر.  تفسیر فرات کوفى از امام صادق علیه السّلام»

دانلود فایل pdf

 نظر عمده ما در این رساله این است که حضرت سیده نساء عالمین فاطمه زهرا علیها السّلام لیله القدر و یوم اللّه است، و نیز آشنائى به مقام رفیع لیله القدر و یوم اللّه و پى بردن به عظمت سعه وجودى انسان و شرح صدر اوست که آخذ و حامل قرآنست. و در آن مبرهن مى‏گردد که قرآن و عرفان و برهان از هم جدایى ندارند و انسان بالفعل همان قرآن و عرفان و برهان است. لیله القدر و یوم اللّه را مراتب و مظاهر بسیار است، چنانکه همه حقایق نظام هستى بدین منوال‏اند که نسبت دانى به عالى نسبت فرع به اصل و ظل به ذى ظل است. از دانى تعبیر به آیت و صنم و عکس و ظل و نظایر آنها مى‏کنند. قرآن کریم فرموده است. وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَهَ الْأُولى‏ فَلَوْ لا تَذَکَّرُونَ‏ واقعه/ ۶۳ _ و قطعاً پدیدار شدنِ نخستین خود را شناختید؛ پس چرا سَرِ عبرت گرفتن ندارید؟».

و از امام سید الساجدین علیه السّلام است که: العجب کل العجب لمن أنکر النشأه الاخرى و هو یرى النشأه الاولى.

و از امام ثامن الحجج علیه السّلام است که: قد علم أولوالالباب أن ما هنالک لا یعلم الا بما هیهنا.

براى تقریب به مقصود به صورت تنظیر گوییم: هر یک از جنت و نار را در همه عوالم از حضرت علمیه تا عالم شهادت مطلقه مظاهر است. و هر یک از مظاهر، مظهر اسمى از اسماء اللّه است. و نیز هر یک از این مظاهر را در هر عالمى صورى و لوازمى است که لایق به همان عالم مى‏باشند.

اسماى حق سبحانه جمالى و جلالى‏اند، جنت مظهر جمالى و نار مظهر جلالى است. و همچنین قبر را در این نشأه افراد متشابه است، و در آن نشأه قبرى روضه من ریاض الجنه است و قبرى حفره من حفر النار که وزان قبر در این نشأه و آن نشأه وزان انسان در نشأتین است، یعنى چنانکه انسان در این نشأه نوع و در تحت او افراد متشابه و متماثل‏اند و در آن نشأه جنس است و در تحت او انواع که اشخاص به حسب علوم و افعال و ملکاتشان به صور مختلفه‏اند، قبرهاى این نشأه نیز افراد متشابه‏اند، اما قبرهاى آخرت قبرى روضه‏اى از ریاض جنت و قبرى حفره‏اى از حفره‏هاى نار است پس قبرها خود انسانهایند.

این دو مطلب را به عنوان مثال ذکر کرده‏ایم که یک شى‏ء را عوالم و مظاهر و مراتب بسیار است و در هر موطن حکمى خاص دارد، و در عین حال از غیب تا عین، وحدت هویت او محفوظ است. بر همین منوال زمان را نیز در بعض عوالمش حیات و شعور است‏ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ‏ عنکبوت/ ۶۵ _  این زندگى دنیا جز سرگرمى و بازیچه نیست، و زندگى حقیقى همانا[در] سراى آخرت است؛ اى کاش مى‏دانستند».

در نیل به مراتب لیله القدر در این حدیث شریف و مانند آن که در جوامع روائى مروى است تدبر بسزا شود، در کافى به اسنادش از زراره روایت کرده است که:

قال ابو عبد اللّه علیه السّلام: التقدیر فى لیله تسع عشره، و الابرام فى لیله احدى و عشرین، و الامضاء فى لیله ثلاث و عشرین. وافى فیض، ج ۷، ص ۵۷، چاپ اول رحلى»

بدان‏که دهر روح زمان و علت آن است و نسبت دهر به زمان نسبت روح به جسد است. و به عبارت اخرى موجودات عالم دهر، مبادى و علل وجودات زمان و زمانى هستند کما اینکه سرمدى علت دهرى است، و چنانکه روح علت جسد و مرتبه کمال آن است و جسد مرتبه ضعف علت و معلول آن است، همچنین است زمان و زمانیات نسبت به دهر. خلاصه سرمد روح دهر است و دهر روح زمان.

مثل دهر با زمان، مثل صورت کلیه معقوله زمان ذهنى با زمان متدرج خارجى است که در حقیقت بر اساس رصین حرکت جوهریه، مقدار سیلان طبیعت است جز این‏که صورت معقوله با زمان خارجى معیت وجودیه ندارد و علت آن نیست، اما آن صورت عقلیه‏اى که جوهر مفارق در طول زمان و علت اوست یعنى همان روح زمان، معیت وجودیه دارد. غرض از این تنظیر ثبات مطلق صورت معقوله و تجدد زمان خارجى است.

حال که دانسته‏اى دهر روح زمان و علت آن است، و حقیقتى عقلى مفارق از طبیعت است، بنابراین در بسیارى از مواردى که از زبان اهل بیت عصمت و وحى به زمان مانند مخاطبه با ذوى العقول خطاب مى‏شود، باید به لحاظ خطاب به اصل و مبدأ زمان بوده باشد که از مفارقات نوریه و دار آخرت است و دار آخرت حیات و شعور است‏ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوانُ‏. از باب مثال دعاى چهل و پنجم صحیفه سجادیه در وداع شهر رمضان.

امام سجاد علیه السّلام خطاب به ماه مبارک رمضان مى‏کند و چندین بار وى را سلام‏ مى‏کند و مى‏فرماید: السلام علیک یا شهر اللّه الاکبر و یا عید اولیائه، السلام علیک یا اکرم مصحوب من الاوقات و یا خیر شهر فى الایام و الساعات.

و به تقریر و تعبیر دیگر گوییم: اگر در وداع زمان و سلام بدان برایت اشکال پیش آید که زمان از قبیل موجود زنده با شعور قابل صحبت و تودیع و سلام نیست، جوابش اینکه:

زمان و مکان و سایر اشیاى بى‏جان، اگرچه در این عالمشان و به این صورشان شاعر نیستند ولى همه آنها را در بعض عوالم عالیه حیات و شعور و نطق و بیان و حب و بغض است، چنانکه اخبار بسیارى که در احوال عوالم برزخ و قیامت آمده است و همچنین مکاشفات اهل کشف کاشف این مطلب است زیرا آنچه در این عالم وجود مى‏یابد آنها را در عوالم دیگرى که به حسب وجود سابق بر این عالم‏اند وجودى است و موجودات را در هر عالمى صور و احکام مخصوص به آن عالم است که با صور و احکام این عالم اختلاف دارد، یعنى اختلاف به حسب ظل و ذى ظل و حقیقت و رقیقت دارد و از احکام بعض عوالم عالیه این است که هر چند در آنها موجودند داراى حیات و شعوراند. زیرا که آن دار دار حیات است و زنده است، چنانکه اخبار بر آن دلالت دارد و قول خداوند متعال‏ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوانُ‏ بدان اشارت دارد و از اخبارى که دلالت بر حیات موجودات عالم آخرت مى‏کند اخبارى‏اند که در آنها آمده است فواکه بهشت تکلم دارند و سریر بهشتى به تکیه کردن مؤمن بر آنها شادى و استبشار مى‏نماید، بلکه برخى از این اخبار دلالت بر تکلمات ارض با مؤمن و کافر دارند و این امور به این عالم حسى گویا نیستند، لذا اهل این عالم تکلمات آنها را نمى‏شنوند بلکه به ملکوتشان در تکلم و فرح و استبشارند.

و از این قبیل است تکلم حصا در دست رسول اللّه صلّى اللّه علیه و اله و سلّم که نطق و تکلم سنگ ریزه به ملکوت او است و اعجاز رسول اللّه صلّى اللّه علیه و اله و سلّم این بود که نطق لسان ملکوت آنها را به أسماع دنیوى إسماع کرده است، بلکه آنچه را که نبى یا ولى معجزه کرده است از قبیل انطاق جماد و احیاى آن، همه از این بابند، چه این‏که عصاى موسى و طیر عیسى، حیاتشان به ملکوتشان بوده است و ملکوت از اهل این عالم غائب است مگر اینکه خداوند بنا بر حکمتى براى ایشان اظهار بدارد، پس زمان در بعضى عوالمش حى است و مر او را شعور است. بنابراین باکى نیست که زمان به حسب همان عالم خود که حى و شاعر است طرف خطاب و تودیع قرار گیرد.

زمان را به بیان مذکور اصلى مفارق است که علت این زمان و روح آن است و با وى معیت وجودى طولى دارد. و در لغت لاتین و گرک براى زمان رب النوع بنام ساتورن(Saturne) قائل‏اند و شاید اشارت به همین مطلب سامى بوده باشد.

از آنچه که در بیان لیله القدر تذکر داده‏ایم دانسته مى‏شود که لیله القدر را به حسب نشأه عنصرى زمانى، افراد متشابه و متماثل، در یک سال و یا در یک ماه بوده باشد، مثلا در یک ماه مبارک رمضان به حسب اختلاف آفاق در یکى از آفاق شرقیه مثلا هند شبى بیست و سوم ماه مبارک رمضان باشد که به حسب روایات اهل بیت عصمت و طهارت لیله القدر است، و حال این‏که شب قبل آن در یکى از آفاق غریبه آن مثلا ایران شب بیست و سوم ماه مبارک بوده است که در آفاق ایران رؤیت هلال ماه مبارک یک شب قبل از هند به وقوع پیوسته است که هر دو شب لیله القدر است و به حسب آفاق متعدد است به تعدد ظلى و زمانى، چنانکه هر یک از انواع عالم ماده و مدت را وجود متفرد عقلانى است که به اذن اللّه مدیر و مدبر افراد متکثر عنصرى نوع خود است و همه آنها را در حضانت خود دارد و در شرع‏ مقدس از آن تعبیر به ملک موکل شده است، لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ‏ رعد/ ۱۲ _  براى او فرشتگانى است که پى در پى او را به فرمان خدا از پیش رو و از پشت سرش پاسدارى مى‏کنند.».

و بدان که مراتب نظام هستى را بر تثلیث فرموده‏اند که عقل کل و نفس کل و عالم طبیعت بوده باشد و از این سه عالم به عبارات گوناگون تعبیر نموده‏اند، صاحب اسفار در چندین موضع آن بر این مبنى سخن گفته است و همچنین صاحب فصوص و فتوحات و دیگر از اعاظم علماء و ما در این مقام به نقل حدیثى شریف که از غرر احادیث مروى از صادق آل محمد علیه السّلام است تبرک مى‏جوییم و آن اینکه عزیز نسفى در انسان کامل گوید: این سخن امام جعفر صادق علیه السّلام است: ان اللّه تعالى خلق الملک على مثال ملکوته، و أسس ملکوته على مثال جبروته لیستدل بملکه على ملکوته و بملکوته على جبروته‏ صفحه ۱۸۰ و ۳۷۵».

پس بدان که هر مرتبه نازل نظام هستى، مثال و آئینه مرتبه عالى آن است و هر صغیر و کبیر از خزانه‏اش به وفق اقتضاى هر عالم بدون تجافى تنزل نموده است تا به نشأه شهادت مطلقه رسیده است‏یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَهٍ مِمَّا تَعُدُّونَ‏ سجده/ ۶ _ کار[جهان‏] را از آسمان‏[گرفته‏] تا زمین، اداره مى‏کند؛ آن گاه‏[نتیجه و گزارش آن‏] در روزى که مقدارش-آن چنان که شما[آدمیان‏] برمى‏شمارید- هزار سال است، به سوى او بالا مى‏رود» و لیله القدر را هم بر این منوال بدان چنانکه یوم اللّه را، فتدبر.

تعریف لیله القدر به بیانى رفیع‏تر

در حدود بیست و پنج سال قبل، در فرخنده روزى به محضر مبارک علم علم و طود تحقیق، حبر فاخر و بحر زاخر آیت حق استاد بزرگوار جناب حاج شیخ محمد تقى آملى کساه اللّه جلابیب رضوانه، تشرف حاصل کرده بودم. در آن اوان در لیله القدر تحقیق مى‏نمودم و به نوشتن رساله‏اى در لیله القدر اشتغال داشتم و مطالبى بسیار در این موضوع جمع‏آورى کرده بودم، به همین مناسبت از لیله القدر سخن به میان آوردم و نظر شریفش را در بیان آن استفسار نموده‏ام. از جمله اشاراتى که برایم بشارات بوده است مبذول داشتند اینکه فرمودند: به بیان امام صادق علیه السّلام که جده‏اش صدیقه طاهره علیها السّلام را لیله القدر خوانده است و لیله القدر را به آنجناب تفسیر فرموده است دقت و تدبر نمایید.

پس از آن براى تحصیل حدیث فحص بسیار کرده‏ایم تا به ادراک آن در تفسیر شریف فرات کوفى رضوان اللّه تعالى علیه که حامل اسرار ولایت است توفیق یافته‏ایم و صورت آن این است:

فرات قال حدثنا محمد بن القسم بن عبید معنعنا عن ابى عبد اللّه علیه السّلام قال: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ، اللیله فاطمه و القدر اللّه فمن عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرک لیله القدر، و انما سمیت فاطمه لان الخلق فطموا عن معرفتها، او معرفتها الشک من ابى القسم. قوله‏ وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَهُ الْقَدْرِ* لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ یعنى خیر من الف مؤمن و هى أم المؤمنین‏ تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیها و الملائکه المؤمنون الذین یمل علم آل محمد صلّى اللّه علیه و اله و سلّم و الروح القدس هى فاطمه بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ* سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ یعنى حتى یخرج القائم. صفحه ۲۱۸، طبع نجف»

در این حدیث شریف حضرت امام صادق علیه السّلام جده‏اش حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا علیها السّلام را لیله القدر معرفى فرمود، چرا حضرت صدیقه علیها السّلام لیله القدر نباشد و حال آن‏که یازده قرآن ناطق در این لیله نازل شده است. حدیث یاد شده خیلى بلند و متضمن مباحثى عرشى است.

قرآن کریم که عصاره حقائق بى‏کران جهان هستى است بر انسان کاملى که مخاطب به‏ أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ‏ است به‏طور نزول دفعى و یکبارگى نازل شده است. در لغت عرب انزال نزول دفعى است و تنزیل نزول تدریجى‏ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ سوره قدر»، إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ تَنْزِیلًا هل أتى/ ۲۴» انسان به فعلیت رسیده قرآن ناطق است.

امام صادق علیه السّلام فرمود: من عرف فاطمه حق معرفتها فقد ادرک لیله القدر.

مبانى عقلى و نقلى داریم که منازل سیر حبى وجود در قوس نزول، معبر به لیل و لیالى است، چنانکه در معارج ظهور صعودى به یوم و ایام. بعضى از لیالى لیالى قدراند و بعضى از ایام، ایام اللّه.

از این اشارات در إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ و در حدیث مذکور و نظائر آنها تدبر بفرما، اقرأ و ارق.

این فاطمه علیها السّلام که لیله القدر یازده کلام اللّه ناطق است امام صادق علیه السّلام فرمود:

کسى حق معرفت به آن حضرت پیدا کند یعنى به درستى او را بشناسد لیله القدر را ادراک کرده است. و آن مریم علیها السّلام است که مادر عیسى روح اللّه علیه السّلام است، خداوند سبحان فرمود: وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ مَرْیَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِها مَکاناً شَرْقِیًّا فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجاباً فَأَرْسَلْنا إِلَیْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیًّامریم/ ۱۹ و در این کتاب از مریم یاد کن، آن گاه که از کسان خود، در مکانى شرقى به کنارى شتافت.و در برابر آنان پرده‏اى بر خود گرفت. پس روح خود را به سوى او فرستادیم تا به‏[شکل‏] بشرى خوش‏اندام بر او نمایان شد»، چه مرد و چه زن باید خودش را تزکیه نماید و حلقه بندگى در گوش کند. فیض حق سبحانه وقف خاص کسى نیست. به قول شیرین حکیم ابو القاسم فردوسى:

فریدون فرخ فرشته نبود

 

به مشک و به عنبر سرشته نبود

به داد و دهش یافت آن نیکوئى‏

 

تو داد و دهش کن فریدون توئى‏

دفتر دل که یکى از آثار منظوم نگارنده است در مقام بیان شرح صدر انسان در ترجمه حدیث مذکور گوید:

ز قرآن و ز آیتهاى قدرش‏

 

ببین این خاک‏زاد و شرح صدرش‏

تبارک صنع صورت آفرینى‏

 

چه صورت ساخت از ماء مهینى‏

از این حبه که رویانید از گِل‏

 

در او قرآن شود یکباره نازل‏

نگر در حبه نطفه چه خفته است‏

 

در این یکدانه هر دانه نهفته است‏

چو تو یکدانه هر دانه هستى‏

 

ندارد مثل تو یکدانه هستى‏

تبرک از حدیث لیله القدر

 

بجویم تا گشاید مر تو را صدر

حدیثى کان تو را آب حیاتست‏

 

برایت نقل آن اینجا براتست‏

به تفسیر فرات کوفى‏اى دوست‏

 

نظر کن تا در آرى مغز از پوست‏

امام صادق آن قرآن ناطق‏

 

یکى تفسیر همچون صبح صادق‏

بفرموده است و بشنو اى دل آگاه‏

 

که لیله فاطمه است و قدر اللّه‏

چو عرفانش به حق کردید حاصل‏

 

به ادراک شب قدرید نائل‏

دگر این شهر نى ظرف زمانست‏

 

که مؤمن رمزى از معنى آنست‏

ملائک آن گروه مؤمنین‏اند

 

که اسرار الهى را امین‏اند

مر آنان را بود روح مؤیّد

 

که باشد مالک علم محمد صلّى اللّه علیه و اله و سلّم‏

مراد روح هم که روح قدسى است‏

 

جناب فاطمه حوارى انسى است‏

بود آن لیله پرارج و پراجر

 

سلام هى حتى مطلع الفجر

بود این مطلع الفجر ممجّد

 

ظهور قائم آل محمد صلّى اللّه علیه و اله و سلّم‏

در این مشهد سخن بسیار دارم‏

 

و لیکن وحشت از گفتار دارم‏

که حلق اکثر افراد تنگ است‏

 

نه ما را با چنین افراد جنگ است‏

بجنگم با خودم ار مرد جنگم‏

 

که از نفس پلیدم گیج و منگم‏

چرا با دیگرى باشد حرابم‏

 

که من از دست خود اندر عذابم‏

چه در من آتشى در اشتعال است‏

 

که دوزخ را ز رویش انفعال است‏

مرا عقل و مرا نفس بد آیین‏

 

گهى آن مى‏کشد گاهى برد این‏

بسى از خویشتن تشویش دارم‏

 

همه از نفس کافر کیش دارم‏

اگر جنگیدمى با نفس کافر

 

کجا این وحشتم بودى به خاطر

و لیکن باز با رمز و اشارت‏

 

بیارم اندکى را در عبارت‏

وجود اندر نزول و در صعودش‏

 

به ترتیب است در غیب و شهودش‏

در این معنى چه جاى قیل و قال است‏

 

که طفره مطلقا امر محال است‏

توانى نیز از امکان اشرف‏

 

نمایى سیر از اقواى به اضعف‏

به امکان اخس بر عکس بالا

 

نمایى سیر از اضعف به اقواى‏

لذا آن را که بینى در رقیقت‏

 

بیابى کاملش را در حقیقت‏

نظر کن نشأت اینجا چگونه‏

 

از آن نشأت همى باشد نمونه‏

شنو در واقعه از حق تعالى‏

 

لقد علمتم النشأه الاولى‏

اگر عارف بود مرد تمامى‏

 

تواند خود بهر حد و مقامى‏

به باطن بنگرد از صقع ظاهر

 

ز اول پى برد تا عمق آخر

محاکاتى که اندر اصل و فرع است‏

 

بسان زارع و مزروع و زرع است‏

برو بر خوان تو نحن اارعون را

 

بیابى زارع بى‏چند و چون را

که بر شاکلت خود هست عامل‏

 

چه کل یعمل را اوست قائل‏

نزول اندر قیود است و حدود است‏

 

صعود اندر ظهور است و شهود است‏

شب اینجا نمودى از حدود است‏

 

بسى شبها که در طول وجود است‏

چنانکه روز رمزى از ظهور است‏

 

ظهور است هر کجا مصباح نور است‏

خروج صاعد از ظلمت به نور است‏

 

که یوم است و همیشه در ظهور است‏

چو صاعد دمبدم اندر خروج است‏

 

پس او ایام در حال عروج است‏

نگر اندر کتاب آسمانى‏

 

به حم سجده تا سرّش بدانى‏

عروج امر با یوم است و آن یوم‏

 

بود الف سنه مقدارش اى قوم‏

ز الف سنه هم مى‏باش عارج‏

 

به خمسین الف سنه معارج‏

ولى این روز خود روز خدایى است‏

 

نه هر روزى بدین حد نهایى است‏

نه هر یومى از ایام الهى است‏

 

که آن پیدایش اشیا کما هى است‏

چو عکس صاعد آمد سیر نازل‏

 

لیالى خوانیش اندر منازل‏

لیالى اندر اینجا همچو اشباح‏

 

لیالى اندر آنجا همچو ارواح‏

بدان بر این نمط ایام و اشهر

 

که مى‏آید پدید از ماه و از خور

شب قدر اندرین نشأه نمودى‏

 

بود از لیله القدر صعودى‏

چو ظلى روز اینجا روزها را است‏

 

که یوم اللّه، یوم القدر اینجا است‏

مر انسانى که باشد جامع‏

 

شب قدر است و یوم اللّه واقع‏

     

 

تبصره: از جمع بین دو وجه مذکور در بیان لیله القدر دانسته مى‏شود که مراد از لیله القدر در إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ، إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهٍ مُبارَکَهٍ دخان/ ۳» خود حضرت خاتم صلّى اللّه علیه و اله و سلّم است که منزل فیه و منزل الیه در حقیقت یکى است و منزل فیه، صدر مشروح آن جناب است، أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ‏، نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ عَلى‏ قَلْبِکَ‏ شعراء/ ۱۹۴» هر چند ظرف زمان آن به لحاظ نشأه عنصرى یکى از همین لیالى متعارف است چه اینکه انسان جامع را که لیله القدر و یوم اللّه است به لحاظ این نشأه مادى متى است که وجود ظلى عنصرى او در امتداد ظرف زمان است پس منزل فیه در حقیقت و واقع قلب آن حضرت است و بعد از آن به لحاظ ظرف زمان منزل فیه الیله القدر زمانى است که منزل فیه به لحاظى در منزل فیه است و هر دو وعاى منزل فیه‏اند، چنانکه هر انسان عنصرى نسبت وعاى علمش هنگام تلقى معانى با وعاى زمان او چنین است. فافهم.

در تفسیر عرائس البیان ناظر به این مطلب سامى و تفسیر انفسى است که گوید:

لیله القدر هى البنیه المحمدیه حال احتجابه علیه السّلام فى مقام القلب بعد الشهود الذاتى لان الانزال لا یمکن الا فى هذه البنیه فى هذه الحاله. و القدر هو خطره علیه السّلام و شرفه‏ اذ لا یظهره قدره و لا یعرفه هو الا فیها.

و نیز در بیان السعاده از بنیه محمدیه تعبیر به صدر محمد صلّى اللّه علیه و اله و سلّم کرده است و گفت: فى لیله القدر التى هى صدر محمد صلّى اللّه علیه و اله و سلّم.

تفصیل آن باید به کتاب ما قرآن و انسان رجوع شود که در حول آیات قرآن و درجات انسان مطالبى دارد.

دَعْواهُمْ فِیها سُبْحانَکَ اللَّهُمَّ وَ تَحِیَّتُهُمْ فِیها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ‏.

قم- حسن حسن زاده آملى جمعه ۱۹ ع ۲، سنه ۱۴۰۵ ه. ق ۲۱/ ۱۰/ ۱۳۶۳ ه. ش‏


صراط الله همان صراطی ک از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر ک باید از اینجا عبور بکنند.

از مو باریکتر است در دقائق علمی اش، در عقل نظری اش، بینش انسان، علم، عقیدت، ک از آرای باطله، از طرق مختلفه اعراض کردن و راه حق یافتن و در صراط مستقیم عقلی، دین حق بودن، این زیر سر کاوش و تحقیق و خدمت علم و درس و بحث و اینجور چیزهاست، ک از مو باریکتر است. بر صراط است. بر مسیر عدل ک وسط بین افراط و تفریط است. در همه ی کارهای خودش مطلقاً مطلق در همه ی امور و شؤون این نشئه اش از امت وسط باشد: 

{ و کذلک جعلناکم أمة وسطاً }

ک در عملش دور از افراط و تفریط باشد و این کار سنگینی است. در مسیر عدل بودن از شمشیر تیزتر است. از افراط و تفریط دور بودن، در مسیر وسط بودن، امری ک بین این دو، بین این دو امرین، افراط و تفریط بودن در مقام علم از مو باریکتر و در مقام عمل از شمشیر تیزتر است و کسانی ک منحرف شدند از این صراط الله ک روی این جهنم کشیده شده است، اینها می افتند و بعضیها نجات می یابند، مستبصر می شوند؛ بعضیها آتش دامنگیرشان می شود؛ بعضیها ب آسانی می گذرند؛ بعضیها جهاد باید بکنند، در زحمت اند؛ طبیعت حاکم است؛ تا بتوانند از چنگ او رهایی پیدا کنند مشکل است؛ بخصوص نفس بهانه گیر است. نفس با عقل در جنگ اند.

*********************

حضرت علامه حسن زاده آملی روحی فداه

شرح فصوص الحکم قیصری

فص عیسویه

پیاده شده از فایل صوتی


حضرت علامه حسن زاده آملی روحی فداه،

در شرح فصوص الحکم قیصری

فص داودیه

در حین شرح فرمایشات قیصری، پیرامون سرّ نام داود سلام الله علیه ک از حروف اتصال نیست و این دالّ بر انقطاع حضرت داود سلام الله علیه از عالم است؛ فرمود:

حدیث شریفی است برای کمّل، برای ابرار ک جناب طبرسی در ضمن سوره مبارکه هل أتی در تفسیر کریمه ی { وَ سَقاهُم رَبُّهُم شراباً طَهوُراً } از امام صادق نقل کرده و من در امت خاتم، از عرب و عجم، در طهارت غایت قصوای انسانی، کلامی ب این پایه نه از کسی دیده ام و نه شنیده ام. کسی ک اگر نقل کرده جایی می داند، خبر کند.

ک از امام صادق نقل فرمود: 

 { وَ سَقاهُم رَبُّهُم شراباً طَهوُراً } این طهورا » ک مبالغه طاهر است، ایشان را شراب اینطور کرده ک جز خدا برایشان چیزی نگذاشت. آنها را از جز خدا شستشو داد. { سَقاهُم ربُّهُم شراباً طَهوُراً }؛ أی یُطَهِّرَکُم عن کُلِّ شیءٍ سِوی الله إذ لا طاهِرَ مِن تَدَنُّسٍ بِشَیءٍ مِنَ الأکوانِ إلّا الله »

خدا درجات آقای قزوینی را متعالی بفرماید، رضوان الله علیه می فرمود: حرف می افتد دست افراد زبان نفهم، برای دیگران کار درست می کنند و اینکه ساقی می گویند، شراب می گویند، این ساقی اسم فاعل سقاهم » و شراب، این شراب ک قرَّة عین عارفین است و غایة آمال عارفین است.

 

*******************************

پیاده شده از فایل صوتی

کپی از وبلاگ طوبای نور


هو
العلم امام العمل
علوم و معارف حقه حقیقیه اگر در مرتبه لفظ و کلمات باشد تعبیر به علم فکری می شود و اگر در متن معلوم و به درک شهودی وچشیدنی باشد تعبیر به علم شهودی و ذوقی می شود و این غایت قصوای علمی طلاب علوم و دانشجویان معارف حقه الهی است که هر مومنی به علم شهودی نائل آید فیلسوف حقیقی نامیده می شود و اگر بسوی عرفان حقیقی که همان عرفان به توحید صمدی قرآنی هست رهسپار شود آنگاه علم مکسوب وی به جایگاه رفیع امامت عمل عرشی والهی منصوب می شود پس ای طلاب حوزه انسانیت و الهیت راه کسب علم شهودی در پیش بگیرید تا به مقام شهید و شهود و شاهد نائل آیید
میرزا علی کارگر ساروی
چهارشنبه1397/10/05
مصادف با 18ربیع الثانی 1440


هو
دایره وجود عالم یک حقیقت بهم
پیوسته و از هم ناگسسته است زیرا
عالم و آدم دو وجود به هم وابسته وآدم
مقوم و حافظ شاکله عالم است و اینکه علوم بی حدی در عالم قرار
دارد چون آدم قابلیت و استعداد تلقی حقایق عرشی را
از عالم بدون حد و نامحدود دارد لذا ای فرزند آدم!
قدر خویش را بدان و در راه آدمیت قدم نه که مائده ها و
حقایق بی حدوحصری برای حضرتعالی قرار داده
و آماده فرمودنند اللهم ارزقنا
والحمدلله رب العالمین
میرزا علی کارگر ساروی
شب سه شنبه 1397/10/04
مصادف با 17 ربیع الثانی 1440


بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدالله رب العالمین

محضر مبارک عزیزان و سروران ،پیرامون مطلب شریف و عظیم الشأن شهادت به حضرت بی بی،فاطمه زهرا علیها السلام در بخش اذان و اقامه ، برای رفع بعضی از ابهامات و سؤالاتی که پیش می آید ، عرایضی را تقدیم می دارم .خواستم در باره این که از ما و استاد عظیم الشأنمان ،حضرت علامه مولی حسن زاده آملی – روحی فداه –در اذان و اقامه نماز ، بعد از شهادت به ولایت وصی علی عالی اعلی ، مولَی الموالی  امیرالمؤمنین علیه السلام میشنوید که گفته میشود:

أشهَد أن فاطمه بنت رسول الله عصمه الله الکبری و حجه الله علی الحجج

واین که سؤال پیش می آید :آیا گفتن این جمله در اذان ، بدعت در دین محسوب می شود یا نه ؟

 به نحو اجمال عرایضی داشته باشم . اگر عزیزان بخواهند این بحث را به نحو مستوفی گوش بفرمایند وبه سر و جوانب آن برسند ،باید به فصل هفتم کتاب شرح فص حکمهٍعصمتیه ٍفی کلمهفاطمیه » مراجعه بفرمایند.

حضرت استادمان ،یک رساله ای درعصمت فاطمه –علیها السلام – به نام فصُ حکمهٍ عصمیتهٍ فی کلمه فاطمیه» نوشته اند که به زبان تازی است ؛ واین متن عربی را به قلم شیوایشان ترجمه فرمودند ،وپس از آن ، با شرح جناب خوارزمی بر فصوص الحکم جناب محی الدین شرح فرمودند .

فصل هفتم کتاب شرح فص فاطمیه،به این موضوع که فاطمه دختر جناب خاتم الانبیا علیه صلی الله واله صاحب عصمت بوده است ،اختصاص یافته است .عبارت متن عربی آن چنین است :

 کانت فاطمهُبنت رسول الله علیه صلی الله واله ذات عصمهٍ بلا دغدغه و وسوسه،وقد نص کبار العلماء کالمفید والمرتضی وغیر هما بعصمتها علیهاالسلام بالایات و الروایات ،والحق معهم والمکابر محجوج مفلوج»

ترجمه اش این است که :

بدون هیچ دغذغه ووسوسه، حضرت فاطمه –دختر پیغمبر صلی الله علیه واله –دارای عصمت بوده است ،علمای بزرگی مثل شیخ مفید و علم الهدی سید مرتضی ،به آیات و روایات ،نص بر عصمت آن جناب فرمودند وحق با آنان است ،وشخص مکابر ،سخت محکوم و مغلوب است .(شرح فص فاطمیه/ص۱۵۳ )

بعد از این فرمایش ،در متن فص ،حضرت استاد ،نسبت به معنای حقیقت عصمت ،عبارتی را پیاده فرمودند که این مختصر ،گنجایش طرح آن مطلب وشرح آن را ندارد .اگر عزیزان طالب اند ، باید به این کتاب که با نام شرح فصٍ حکمه ٍعصمتیه ٍفی کلمهٍ فاطمیهٍ» چاب شده ،مراجعه بفرمایند .

ونیز ،این کمترین توفیق پیدا کرده است در محضر عزیزان درس وبحث ،عرایضی را پیرامون این فصل از شرح فص فاطمیه تقدیم بدارد که به نوارهای موجود ،می توان مراجعه کرد .

بعد از چند سطر ،در همان صفحه می فرمایند : پس بدان که عترت  رسول الله –یعنی اهل بیت قریب آن بزرگوار –که حضرت فاطمه هم از آنان است ، معصوم اند ؛چنان که جناب وصی ،امام علی علیه السلام در نهج البلاغه فرموده است : چگونه حیران وسرگردان اید وحال این که عترت پیغمبر شما که أزمه حق وأعلام دین والسنه صدق اند ،در میان شمایند ؛! پس ایشان را به نیکوترین منازل قرآن فرود آورید ،ومانند شتران تشته که به آبشخور وارد می شوند ،به ایشان وارد شوید .»

در پایان این فصل فرمودند :جناب ابن متویه در کتاب شریف کفایه تنصیص فرمود :تنها کسی که در بین اصحاب جناب رسول الله ،معصوم بوده است ،حضرت امیرالمؤمنین است . و جناب سید مرتضی ، شیخ مفید ودیگر بزرگان را نیز در این خصوص فرمایشی است .واز جناب رسول الله ،حدیثی بر اساس آیه شریفه مباهله و آیات دیگر داریم که دال بر عصمت جناب فاطمه زهرا است .

در پایان این فصل می فرمایند :اکنون که دانستی بقیه نبوت وعقیله رسالت و ودیعه مصطفی وزوج ولی الله و کامه تامه الهی ،فاطمه ۳صاحب عصمت است ، هیچ اشکالی ندارد که در فصول اذان واقامه نمازت به عصمت آن حناب ، به این عبارت أشهد أن فاطمه بنت رسول الله عصمهالله الکبری ویا مشابه آن شهادت دهی .»

اشکال اول (بدعت ):

این سؤال پیش می آید که :آیا طرح شهادت به حضرت صدیقه ، در اذان و اقامه نماز ، ویا اذان های عمومی ، بدعت در دین نیست ؟

چرا که در هنگام تنزل اذان بر پیغمبر اکرم ،شهادت بر حضرت صدیقه شهادت بر حضرت فاطمه علیها السلام مطرح نبود ؛ وانگهی ، اگر بنا باشد ما به جناب صدیقه شهادت بدهیم ، پس باید بعد از امیر المؤمنین ، به تمام یازده تن امام دیگر هم شهادت بدهیم .

پاسخ اشکال اول :

در جواب ، راجع به یازده تن امام ، به عرض می رسانیم که الحمدالله در اذان ما مرسوم است وقتی شهادت آقا امیرامومنین علیها السلام را می گوییم ، لفظ و اولاده المعصومین » را هم اضافه می کنیم که هم حضرت وهم تمام یازده فرزند عزیزش ، در مقام امامت و ولایت ، شامل آن می شوند .

اما راجع به این که ، آیا شهادت به حضرت زجاجه وحی و بقیه نبوت ، در اذان موجب بدعت می شود ، و حرام است یانه ؟ به عرض می رسانیم که :همین اشکال مسأله بدعت ، از ناحیه اهل سنت ، در مورد شهادت و اقرار به ولایت مولا امیرالمؤمنین ، بر ما اهل تشیع مطرح شد .می گفتند : در اذانی که بر پیغمبر نازل شده است ، شهادت به جناب حضرت امیر نبود ،شما به چه مدرک و دلیلی این شهادت را در اذان مطرح می فرمایید ؟ مطرح کردن اقرار به ولایت علی علیه السلام در اذان که جزء آن نیست وبدعت می شود ؛ پس شما به چه منطق ،این شهادت رامی آورید ؟این سؤال را علمای عامه (اهل سنت) از استادِ بزرگوار حضرت استادمان ،جناب علامه شعرانی –علیه الرحمه-پرسیدند.آن جناب ،در مقام جواب سؤال آنها ، مقاله ای را مرقوم فرمودند که حضرت استادمان – روحی فداه – این مقاله را در کتاب شرح فص فاطمیه ،صفحه ۱۵۹ ،از کتاب هزار و یک نکته خودشان چنین نقل می فرمایند که :

علمای عامه ،در موضوع فصول اذان و اقامه و اقرار و شهادت به ولایت و امامت حضرت وصی ، امیر المومنین ، علی علیه السلام در آن ، از جناب استادم علامه حاج میرزا ابوالحسن شعرانی – قدس سره العزیز – استفتاء کرده اند ، در جوابشان چنین مرقوم فرمود که من عین دست خط مبارکش را که در نزد من محفوظ است ، نقل می کنم …»

اگر بخواهم عبارت عربی جناب علامه شعرانی را در جواب آن آقایان مطرح کنم ، طول می  کشد . البته ، در بحث هایی که محضر عزیزان داشتیم ، یکایک جمله هایش را معنی کردم . خلاصه فرمایش آن حضرت این است که : اگر اقرار به ولایت علی علیه السلام می کنیم و شهادتش را در اذان می گوییم ، از دو صورت خارج است :

یکی این که به عنوان جزئی از فصول اذان باشد ؛ و دیگر این که ، واجب در اذان باشد .

ما این شهادت را به نیت جزئی از اجزای اذان نمی گوییم ؛ برای این که مسلم است این فصل ، در فصول اذان و اقامه ، آن موقعی که از جبرئیل بر پیغمبر نازل می شد ، نبوده ؛ پس این شهادت را به عنوان جزئی از اجزای اذان نمی گوییم که بدعت در دین شود ، بلکه به عنوان جزئی از ایمان در اذان می گوئیم . آن هم نه این که واجب است در اذان گفته شود ، بلکه از این باب که تبرکاً جایز است در اذان می آوریم .بنابراین ما اهل تشیع ، بر اساس روایات فراوانی که این روایت را هم شیعه و هم اهل سنت – به خصوص اهل سنت – در یکی از صحاح سته از ام سلمه از جناب رسول الله (صلی الله علیه و آله ) نقل کرده اند ، شهادت و اقرار به ولایت علی را قبول ندارند  ،به عنوان مسلمان می شناسیم ، ولی به عنوان مؤمن مسلمان نمی شناسیم ؛ چون به جزئی از ایمان اقرار نفرمودند که مصدا ق نؤمن ببعض و نکفر ببعضٍ» می باشند .

در روایتی از جناب رسول الله آمده است :لا یحب علیاًمنافق ولا یبغضه مؤمن » ؛ منافق هرگز علی را دوست ندارد و مؤمن هم هرگز نسبت به حضرتش بغض و کینه نمی ورزد . بنابراین روایت ،نتیجه این می شود که هر کسی با علی بغض بورزد ، مؤمن است و از آن ،معنای این جمله که گفتیم : ولایت علی جزئی از ایمان است ، برداشت می شود .

و می دانیم بر اساس روایت های معروف بین مسلمین ،محبوب ترین خلق به حق تعالی بعد از جناب رسول الله ،آقا امیر المؤمنین است .پس ، شهادت و اقرار به ولایت مولا علی علیه السلام را به عنوان جایز در اذان مطرح می کنیم ، نه واجب در اذان  که تا یک حکم شرعی جعل نشده است از طرف حق متعل را وارد در دین کرده با شیم و بدعت محسوب شود . بلکه می گوییم :اقرار به ولایت حضرت ،جزءی از ایمان است و جایز است که در اذان گفته شود ؛ پس این شهادت ، به عنوان بدعت در اذان نیست .

 

اشکال دوم:

سؤال دیگری پیش می آید و آن اینکه در اذان، موالات – که پی در پی گفتن جمله ها و فصول اذان است- باید مراعات بشود؛ ولیکن ، اگر شما اقرار به شهادت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام وشهادت به عصمت فاطمه علیه السلام را در اذان بنگجایند ، آیا موالات در اذان را بهم نمی زنید ؟

پاسخ اشکال دوم :

راجع به حضرت امیر ، جناب علامه شعرانی فرمودند : چون این قولی که می گوییم ، یک قول حق و کلمه ای حق و مشروع است ، موجب ابطال نیست .حتی تمام فقهای چهار گانه اهل سنت ، تکلم به کلامی را که زیاد نباشد و مخل به موالات هم نباشد ، در بین فصول اذان جایز می دانند ؛ مگر احمد ابن حنبل که تکلم به کلام غیر مشروع ، مثل کذب و غیبت  را اذان جایز نمی داند و این موارد را موجب ابطال می داند ، اما سایر فقهای اهل سنت ، همگی می گویند : در بین فصول اذان ، اگر کلمه حق و قول مشروع گفته شود ، پس اگر بین شهادت و اقرار به رسالت حضرت رسول ، و حی الصلوه ، بخواهیم در یک جملهای شهادت و اقرار به ولایت علی را مطزح کنیم ، این قول ، قول حقی است ، گزاف نگفتیم وبه عنوان جزئی از ایمان به شمار می رود ؛ و  چون قول حق و کلمه مشروع است ، حتی به نظر آقایان اهل سنت هم ، موجب ابطال موالات اذان و اقامه نمی شود.

اگر کسی در اذان ، شهادت به ولایت علی را مطرح نمی کند ،می گوییم : تارک این شهادت و اقرار به ولایت علی از دو حال بیرون نیست . اگر از روی عناد و بغض و کینه با امیرالمؤمنین این شهادت و اقرار به ولایت علی از دوحال بیرون نیست .

اگر از روی عناد و بغض وکینه با امیرالمؤ منین این شهادت را نگوید ، این آقای مؤذن ، مسلمان است و به ظاهر اذانی را که پیغمبر مطرح کرده ، گفته ، اما ایشان از دایره ایمان خارج است ؛ چون جز ئی از ایمان را که اقرار به ولایت آقاست ، عن عنادٍ و بغضٍ ترک کرده است .

اگر کسی این  جمله را از باب کینه و دشمنی ترک نفرماید، بلکه از این باب که جزئی از اجزای اذان نیست ،ترک بفرماید ،می گوییم اشکالی ندارد ؛(فلا بأس ) . برای این که وقتی این شخص ،شهادت به رسالت جناب رسول الله را در اذان اقرار کرده است ، لارمه شهادت به حضرت رسول را در (ص) ،شهادت به تمام آن چه که پیغمبر از ناحیه حق متعال آورده است

نیز می باشد ؛ از جمله آنها ، ولایت علی است . پس اهل سنت هم که شهادت به رسالت حضرت ختمی در اذان می دهند ، لارمه آن ، شهادت به ولایت حضرت وصی علیه السلام هم هست که جزئی از زسالت آن حضرت است ؛ منتهی اهل سنت به دلایلی غیر مقبول اظهار نمی کنند ولی فقهای امامیه تصریح فرمودند به این که شهادت به ولایت علی را به این قصد که جزئی از اذان است ، هیچ کس اجازه ندارد بگوید . ای وارد کردن غیر دین ، در دین –یعنی بدعت – می شود . اما این هم از آن آقیان معلوم و واضح است که وقتی این شهادت و اقرار را به به عنوان تبرک و حرص بر اظهار محبت به آقا امیر المومنین در اذان مطرح می فرمایند ،می خواهند آن اطمینان درونی و محبت به ولایت مولایشان ابراز کنند . لذا اظهار محبت به ولایت مولایشان که بدعت نیست .

البته ، طایفه ای به نام غلات و مفوضه هستند که شهادت به حضرت علی علیه السلام را جزء اذان می دانند که اتفاقاً علمای شیعه از ایشان برائت جستند و گفتند : حق ندارید در اذان به عنوان جزء آن بگویید . ولی در بلاد شیعه ، از باب تبرک و جواز ، گفته می شود ، نه مجوب ؛ و بنابر حرص اظهار محبت به امیر المؤمنین با علم به این که شهادت ، جزئی از اذان نیست ، گفته می شود ؛ چه این که بعد از اسم مبارک حضرت خاتم ، صلوات می فرستند . اگر کسی بین شهادت به رسالت حضرت خاتم الأنبیاء و حی علی الصلوه ، بخواهد صلواتی به جهت احترام بفرستند  آیا این مقدار صلوات ایشان ، مخل به موالات است ؟ به همین وزان ، اگر کسی بخواهد بین این دو جمله ، شهادت به ولایت آقا را بدهد ، مخل به موالات نیست.روی این اساس آقا و فرزندان آقا را بدهد ، مخل به موالات نیست . روی این اساس ، جناب علامه شعرانی جواب اشکال علمای اهل سنت در مورد بدعت را تقریر کرده است .

حضرت استادمان ، بعد از نقل این مقاله در صفحه ۱۶۱می فر مایند :

غرض نگارنده از اتیان این کلمه تامه مبارکه این است که آن چه در شهادت حضرت وصی ، امام امیر المؤمنین ، علی علیه السلام در فصول اذان و اقامه گفته آ مد ، درباره شهادت به عصمت صدیقه طاهره علیه السلام نیز گفته آید .» البته ، برای دست یابی به توضیحات بیشتر ، باید به کتاب مذکور ونوارهایی که در این مورد بحث شده است ، مراجعه بفرمایید.

اگر کسی بگوید :شهادت حضرت بی بی فاطمه زهراعلیهاالسلام بدعت در دین است ، می گوییم : ما شهادت به عصمت فاطمه را به عنوان وجوب شرعی هم نمی گوییم تا بدعت شود ، بلکه به عنوان جواز در اذان و به عنوان تبرک و حرصاً علی اظهار محبتمان به محضر شریف حضرت بی بی دو عالم ، صدیقه اطهر ، عصمه الله الکبری ،دختر جناب رسول الله می گوییم .موالات اذان هم با این دو جمله بهم نمی خورد . چون کلام ، کلام حق است وقول، قول مشروع است و علمای امامیه و علما و فقهای عامه تصریح کرده اند به این که قول مشروع که بین فصول اذان اشکال ندارد ؛ و ما هم از باب این که بخواهیم خودمان را در ایمان به اهل بیت علیهم السلام معرفی کنیم و حقیقت واقع را به اعلی صورتٍ در مجامع عمومی – که بحق هم هست – عرضه بداریم ، در اذان و اقامه مان به شهادت به عصمت حضرتش متبرک و مترنم می نمائیم که :

مادح خورشید مداح خود است      که دوچشمم سالم ونامرمداست

امیدوارم این مقدار از عرایضی که برای بیان شهادت به حضرتش در فصول اذان و اقامه تقدیم داشتیم ، شبهه بدعت را دفع کرده باشد.

سپس ، حضرت استادمان در صفحه ۱۵۸ می فرمایند :

( یکی از عزیزانم که آزاد مردی است و در عرفان عملی دارای حظّی وافر است و به القائات سبوحی نایل است و به گفتن این فصل اشهد ان فاطمه بنت رسول الله عصمه الله الکبری » در فصول اذان و اقامه نماز عامل ، در اثنای فصول اقامه نماز مغرب شب یکشنبه ، دهم ربیع الاول سنه ۱۴۱۹ هجری قمری ، برابر ۱۴/۴/۱۳۷۷هجری شمسی ،  خواست که فصل مذکور را ادا کند ، از نهاد دیوار مقابلش می شنود که کسی می گوید : اشهد ان فاطمه اهراءحجه الله علی الحجج» .)

در ادامه فرمودند: شگفت این که ، همین عبارت شریف یاد شده ، صورت روایت حضرت امام حسن علیه السلام است ؛چنان که سید عبدالحسین طیب –طیب الله  رمسه – آن را در تفسیر اطیب البیان (ج  ۱۳ /ص۲۲۵ ) نقل کرده است که : قال الامام العسگری علیه السلام نحنُ حجج الله علی خلقه ، وجدتنا فاطمه حجهٌ علینا »

و لذا حضرت آقا فرمودند : وقوع این واقعه برای آن جناب ،و یافتن این حدیث مستطاب ،موجب شده اند که این متمسک بذیل ولایت عصمه الله الکبری در فصول اذان و اقامه ،بعد از شهادت به نبوت خاتم الأنبیاء محمد مصطفی علیه السلام وبه امامت سید الأوصیاء، امیرالمؤمنین ،علی و اولاد معصومینش –علیه السلام -می گوبد :

أشهد أن فاطمهبیت رسول الله عصمهالله الکبری و حجهالله علی الحجج »

این متمسک به ذیل ولایت حضرت مولا ، داود صمدی آملی می گوید : حال که متمسک به ذیل ولایت حضرت وصی علی عالی اعلی و بقیهالنبوه و مشکاه الولایه فاطمه زهرا بعد از هزار و  چهارصد سال ،اینچنین به القای سبوحی الهی مترنم است و در اذان و اقامه نمازش به اظهار آن متنعم ، توقع آنست که همه متمسکین به ولایت ائمه مظلومین علیه السلام نیز بر سر این مائده پر فایده عرشی بار یابند ودر مجامع عمومی از مساجد و مأذنه ها و نمارهای جماعت و جمعه ها ازاظهار این  محبت ، بهره کافی و حظ وافر ببرند و شبهه بدعت را بانور برهان وقرآن مطرح شده در کتاب شرح فص حکمهٍ عصمتیهٍ فی کلمهٍ فاطمیهٍ » مطرود بدانند که ان الله مع المؤمنین » است .

امید است امت محمدی ( صلی الله علیه و آله ) و تشیع علوی ومشتاقان عصمت فاطمی در ترویج این اصل ایمانی همت بگمارد تا قلب مطهر قل عالم امکان ، حضرت صاحب العصرو امان – عجل الله تعالی فرجه الشریف – خشنود گردد ویکی از بطون معانی ظهور حضرتش تحقق یابد .

و السلام علیکم و رحمهالله و برکاته

استاد معظم حضرت آیت الله داود صمدی آملی (حفظه الله)

 

فصول اذان (جزا ًو تبرکاً):

الله اکبر ، الله اکبر ، الله اکبر ، الله اکبر.

أشهد أن لا اله الا الله ، أشهد ان لا اله الا الله .

اشهد ان محمد رسول الله ، اشهد ان محمد رسول الله .

أشهد ان مولانا امیر المومنین علی الوصی و اولاده المعصومین المظلومین حجج الله (تبرکاً)

أشهد ان فاطمه بنت رسول الله عصمت الله الکبری و حجه الله علی ا لحجج (تبرکاً)

حی علی الصلوهِ حی علی الصلوه.

حی علی الفلاح ِحی علی الفلاح .

حی علی خیر العمل ، حی علی خیرالعمل .

الله اکبر ، الله اکبر .

لا اله الا الله ، لا اله الا الله .


 علّامه ذوالفنون  شعرانی، (استاد علامه حسن زاده آملی) می ‌فرماید: این حدیث (تقارن نوروز و غدیر)دلالت دارد که نوروز را عید گرفتن اگر نه برای احیاء سنّت مجوس باشد، جایز است. و اولی آن است که مرد مؤمن به قصد وقوع نصب امیرالمؤمنین(ع) به خلافت در این ایام، آن را عید گیرد؛ چون بر حسب بعضی روایات، آن روز نوروز بود، و من از زیج هندی استخراج کردم تحویل آفتاب بر برج حمل (فروردین) در سال دهم هجری، چهارشنبه بیست و یکم ذی‎حجه، "سه روز پس از غدیر خم" بود (یعنی حدود 27 اسفند روز غدیر بوده است) و جشن گرفتن پس از سه روز هم مناسب است.» آنچه علّامه شعرانی از زیج هندی»‌ استخراج فرموده است با محاسبات نجومی سایر منجمان و دانشمندان امروزی توافق دارد .بنابراین منصوب شدن امیرالمؤمنین(ع) به خلافت در روز یکشنبه (27 اسفند سال 10 شمسی) با توجه به کبیسه بودن آن سال، صحیح به نظر می‌رسد، به ویژه که زیج بهادری» اوّل ماه محرم سال یازدهم قمری را روز شنبه دانسته که برابر است با 10 فروردین سال یازدهم شمسی.

 


اعداد در اذکار»
.
.
اولیاءالله فرموده اند رعایت عدد در اذکار مانند رعایت حدود در نقشه ھای گنج است ؛ ھمانطور که اگر در حفاری گنج ، یک متر این طرف و آن طرف شدن باعث سرگردانی و نایافتی می گردد عدم رعایت اعداد اذکار ھم وصول به نتیجه را ناممکن یا دشوار می نماید.
. باید بدانی که الاعداد ارواح و الحروف اشباح و العدد کاشنان المفتاح، اذا نقصت او زادت لا یفتح الباب و ایاده علی العدد المطلوب اسراف و النقص منه اخلال"

ترجمه:
اعداد ارواح و حروف اشباح هستند ، و تعداد هر ذکر مانند دندانه‌ های یک کلید است ، اگر آن دندانه‌ها کم یا زیاد شوند در باز نمی شود ، و زیادی بر تعداد ذکر اسراف و کم کردن از تعداد ذکر اخلال است.

یکی از مشایخ روایت می کرد که:

در سوره یس اسمی هست که بر طرف می شود به برکت آن کوری مادر زاد و پیسی. او را گفتند که آیا اگر کسی تمام سوره را بخواند نفعی از این مقوله که می گویی به او خواهد رسید؟

جواب داد:

هر گاه حکیم یک دوا را برای مرضی مقرر کرده باشد و آن دوا در دکان عطاری باشد و مریض برود تمام ادویه ی دکان او را بخورد، آیا نفعی به او خواهد رسید؟
.
.
.
هزار و یک نکته / نکته ۱۷۰
. .


دستورالعمل صحیح نماز توبه روز یکشنبه توسط حضرت استاد صمدی آملی
دستورالعمل نماز توبه هر روز یکشنبه و خواص آن.
جناب سید طاووس در اقبال می فرمایند : جناب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم روز یکشنبه ماه ذی القعده از منزل خارج شدند و در جمع مردم تشریف فرما شدند و فرمودند : ایها الناس کدام یک از شما حاضرید که توبه کنید ؟
عرض کردند : آقا جان ما همه می خواهیم توبه کنیم و دیگر بد نکنیم . آقا فرمودند : یکشنبه ماه ذی القعده غسل کنید ، وضو بگیرید و بعد از وضو ، چهار رکعت به نیت نماز توبه ی روز یکشنبه نماز بخوانید و در هر رکعت ، سوره حمد یک مرتبه ، سوره توحید سه مرتبه ، سوره فلق یک مرتبه ، سوره ناس یک مرتبه ، بعد رکوع و سجده را به جای آرید .
رکعت دوم به همین نحو است ، اما قنوت ندارد چنان که تشهد هم ندارد .
رکعت سوم و چهارم در ادامه همان دو رکعت به همین نحو خوانده می شود .
آن گاه جناب رسول الله فرمودن پس از تشهد و سلام در پایان رکعت چهارم نماز هفتاد مرتبه( أستغفرالله ربی و أتوب إلیه) و سپس آن را به جمله ی( لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم )ختم نمایید و در آخر بگویید : ((یا عزیز یا غفّار اغفر لی ذنوبی و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات فإنه لایغفر الذنوب إلا أنت)) .
این دستورالعمل در مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی در اعمال ماه ذی القعده نیز نقل شده است و توجه داشته باشید وقتی که پیغمبر یا امامی دستورالعملی را می فرمایند باید طبق متن فرمایش معصوم عمل کرد .
سپس حضرت در مورد برکات نماز توبه فرمودند : هیچ عبدی نیست که این عمل را انجام دهد جز آن که ندا از آسمان می آید که ای بنده ی خدا اعمالت را از نو شروع کن چون که توبه ی تو قبول و گناه تو بخشیده شده است . و ملک دیگر از تحت عرش ندا می دهد که ای عبد مبارک باشد بر تو و بر اهل تو و ذریه تو . و منادی دیگری ندا می دهد که ای عبد ، تو بر ایمان می میری و از تو دین گرفته نمی شود و قبر تو فسحت می یابد و نورانی می گردد. و منادی دیگر ندا می دهد که پدر و مادر اگر از تو خشمگین بوده اند ، راضی شدن و گناه آنان و ذریه ی تو بخشیده شد و تو نیز در دنیا و آخرت در وسعت رزق قرار گرفتی و در نهایت جبرئیل گوید: من آنم که با ملک الموت برای تو می آیم که بر تو مدارا کند و اثر مرگ ، تو را مخدوش نکند که جان تو به سلامتی از تن تو بیرون رود .
آن گاه مردم از آقا پرسیدند این نمازی که فرمودید، مربوط به هر روز یکشنبه است ، یا مخصوص ماه ذی القعده است ؟ آقا فرمودند : نه ، در هر یکشنبه می توانید این کار را انجام بدهید و در غیر این ماه هم می شود که جبرئیل به من چنین تعلیم داد .
منبع: کتاب حضور و مراقبت استاد بزرگوار آیت الله صمدی آملی روحی فداء


دوازدهمین امام، موسوم است به نام رسول خدا و مکنّاست به کنیه آن حضرت ، رزق و روزی جهانیان به یُمن وجود اوست و بقای دنیا به برکت بقای او، خاتم اوصیا و شرف زمین و آسمان است و او بقیة الله است در ارضش و منتقم از اعدایش، او حجت آل محمد، صاحب زمان و خلیفه رحمان، مولایمان و اماممان و فرزند امام حسن عسکری است که خدای فرجش را نزدیک گرداند.
سنّش در هنگام شهادت پدر بزرگوارش پنج سال بود، لیکن خداوند در این سنّ اندک او را حکمت و فصل الخطاب عنایت فرمود و آن حضرت را آیت عالمین قرار داد. به او حکمت ارزانی داشت؛ چنان که با یحیی در کودکی چنین کرد. او را در طفولیت امام قرار داد؛ همچنان که عیسی را در گهواره به پیامبری رسانید. او از پلیدی و ناپاکی منزه است و از عصیان و نافرمانی به دور، و سیره اش سیره پدرانش می باشد و خارق عادات.
قبل از تولدش از غیبت و دولتش خبر داده بودند و او صاحب شمشیر و از ائمه هدی و قائم بحق، منتظر دولت ایمان است و کسی است که خداوند به وسیله او زمین را از قسط پر نماید؛ چنان چه قبل از آن جور و جفا زمین را پر کرده است.
امامت، علامه حسن زاده آملی، ص 237 238

------------

هیچ کتابی را در اثبات حجت قائم بهتر از قرآن نیافتم. خود قرآن، تبیان است که هیچ گاه زمین خالی از حجت با بدن عنصری نیست.
هزار و یک نکته،نکته 882، ص725.

-----------------------------------


شب نیمه شعبان از جمله شب های بسیار پر فضیلت است که  اعمال مستحب فراوانی برای آن ذکر شده است. در این مقاله مهمترین اعمال شب نیمه شعبان را ذکر کرده ایم.

اعمال شب نیمه شعبان عبارتند از:

 

غسل کردن در شب نیمه شعبان

غسل کردن در شب نیمه شعبان باعث تخفیف گناهان می گردد.

 

احیای شب نیمه شعبان

زیارت امام حسین (ع) در شب نیمه شعبان

زیارت امام حسین (ع) که افضل اعمال این شب است و باعث آمرزش گناهان است و هر که میل دارد تا ارواح صد و بیست و چهار هزار پیامبر با او دست آشنایى دهند، در این شب امام حسین (ع) را زیارت کند. اگر کسی موفق به حضور در کربلا نشده باشد، می‌تواند آن حضرت را از راه دور زیارت کند. از مختصرترین زیارات سیدالشهداء (ع) زیارتی است که از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود: بر بالاى بامى برو و به جانب راست و چپ نظر کن، سپس سر به جانب آسمان برآر و با این کلمات حضرت را زیارت کن:

السَّلامُ عَلَیکَ یا أَبَا عَبْدِاللَّهِ السَّلامُ عَلَیکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ

و هرکس در هر کجا باشد و در هر زمان آن حضرت را به این شیوه زیارت کند، امید است که پاداش حجّ و عمره براى او نوشته شود.

  • از ابن ابى نصر نقل شده: از حضرت رضا (ع) پرسید، در کدام وقت بهتر است امام حسین (ع) را زیارت کنیم، ایشان فرمود: در نیمه رجب و نیمه شعبان.
  • شیخ مفید و سید ابن طاووس گفته اند: این زیارت که ذکر می شود براى روز اول رجب و شب نیمه شعبان است، ولى شهید شب اول رجب و شب و روز نیمه رجب و روز نیمه شعبان را، بر آن افزوده.

 

دعای امام زمان (عج) در شب نیمه شعبان

  • خواندن دعایى که شیخ و سید نقل کرده اند و به منزله زیارت امام زمان (عج) است:

اللَّهُمَّ بِحَقِّ لَیلَتِنَا [هَذِهِ ] وَ مَوْلُودِهَا وَ حُجَّتِکَ وَ مَوْعُودِهَا الَّتِی قَرَنْتَ إِلَى فَضْلِهَا فَضْلاً

فَتَمَّتْ کَلِمَتُکَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لا مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِکَ وَ لا مُعَقِّبَ لِآیاتِکَ نُورُکَ الْمُتَأَلِّقُ وَ ضِیاؤُکَ الْمُشْرِقُ

وَ الْعَلَمُ النُّورُ فِی طَخْیاءِ الدَّیجُورِ الْغَائِبُ الْمَسْتُورُ جَلَّ مَوْلِدُهُ وَ کَرُمَ مَحْتِدُهُ وَ الْمَلائِکَةُ شُهَّدُهُ

وَ اللَّهُ نَاصِرُهُ وَ مُؤَیدُهُ إِذَا آنَ مِیعَادُهُ وَ الْمَلائِکَةُ [فَالْمَلائِکَةُ] أَمْدَادُهُ سَیفُ اللَّهِ الَّذِی لا ینْبُو

وَ نُورُهُ الَّذِی لا یخْبُو وَ ذُو الْحِلْمِ الَّذِی لا یصْبُو مَدَارُ الدَّهْرِ وَ نَوَامِیسُ الْعَصْرِ وَ وُلاةُ الْأَمْرِ وَ الْمُنَزَّلُ عَلَیهِمْ مَا یتَنَزَّلُ [ینْزِلُ ] فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ

وَ أَصْحَابُ الْحَشْرِ وَ النَّشْرِ تَرَاجِمَةُ وَحْیهِ وَ وُلاةُ أَمْرِهِ وَ نَهْیهِ

اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى خَاتِمِهِمْ وَ قَائِمِهِمْ الْمَسْتُورِ عَنْ عَوَالِمِهِمْ

اللَّهُمَّ وَ أَدْرِکْ بِنَا أَیامَهُ وَ ظُهُورَهُ وَ قِیامَهُ وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَنْصَارِهِ وَ اقْرِنْ ثَارَنَا بِثَارِهِ وَ اکْتُبْنَا فِی أَعْوَانِهِ وَ خُلَصَائِهِ

وَ أَحْینَا فِی دَوْلَتِهِ نَاعِمِینَ وَ بِصُحْبَتِهِ غَانِمِینَ وَ بِحَقِّهِ قَائِمِینَ وَ مِنَ السُّوءِ سَالِمِینَ

یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صَلَوَاتُهُ عَلَى [وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَی] سَیدِنَا مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِیینَ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ عَلَى أَهْلِ بَیتِهِ الصَّادِقِینَ وَ عِتْرَتِهِ النَّاطِقِینَ

وَ الْعَنْ جَمِیعَ الظَّالِمِینَ وَ احْکُمْ بَینَنَا وَ بَینَهُمْ یا أَحْکَمَ الْحَاکِمِینَ

  • شیخ از اسماعیل بن فضیل هاشمى روایت کرده که گفت: حضرت صادق (ع) این دعا را به من تعلیم داد که آن را در شب نیمه شعبان بخوانم:

أَنْتَ الْحَی الْقَیومُ الْعَلِی الْعَظِیمُ الْخَالِقُ الرَّازِقُ الْمُحْیی الْمُمِیتُ الْبَدِیءُ الْبَدِیعُ

لَکَ الْجَلالُ وَ لَکَ الْفَضْلُ وَ لَکَ الْحَمْدُ وَ لَکَ الْمَنُّ وَ لَکَ الْجُودُ وَ لَکَ الْکَرَمُ وَ لَکَ الْأَمْرُ وَ لَکَ الْمَجْدُ وَ لَکَ الشُّکْرُ

وَحْدَکَ لا شَرِیکَ لَکَ یا وَاحِدُ یا أَحَدُ یا صَمَدُ یا مَنْ لَمْ یلِدْ وَ لَمْ یولَدْ وَ لَمْ یکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ

صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِی وَ ارْحَمْنِی وَ اکْفِنِی مَا أَهَمَّنِی وَ اقْضِ دَینِی وَ وَسِّعْ عَلَی فِی رِزْقِی

فَإِنَّکَ فِی هَذِهِ اللَّیلَةِ کُلَّ أَمْرٍ حَکِیمٍ تَفْرُقُ وَ مَنْ تَشَاءُ مِنْ خَلْقِکَ تَرْزُقُ فَارْزُقْنِی وَ أَنْتَ خَیرُ الرَّازِقِینَ

فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ أَنْتَ خَیرُ الْقَائِلِینَ النَّاطِقِینَ وَ اسْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ فَمِنْ فَضْلِکَ أَسْأَلُ

وَ إِیاکَ قَصَدْتُ وَ ابْنَ نَبِیکَ اعْتَمَدْتُ وَ لَکَ رَجَوْتُ فَارْحَمْنِی یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ

  • دعایى را بخواند که حضرت رسول (ص) در این شب می خواندند

اللَّهُمَّ اقْسِمْ لَنَا مِنْ خَشْیتِکَ مَا یحُولُ بَینَنَا وَ بَینَ مَعْصِیتِکَ وَ مِنْ طَاعَتِکَ مَا تُبَلِّغُنَا بِهِ رِضْوَانَکَ وَ مِنَ الْیقِینِ مَا یهُونُ عَلَینَا بِهِ مُصِیبَاتُ الدُّنْیا

اللَّهُمَّ أَمْتِعْنَا بِأَسْمَاعِنَا وَ أَبْصَارِنَا وَ قُوَّتِنَا مَا أَحْییتَنَا وَ اجْعَلْهُ الْوَارِثَ مِنَّا وَ اجْعَلْ ثَارَنَا عَلَى مَنْ ظَلَمَنَا

وَ انْصُرْنَا عَلَى مَنْ عَادَانَا وَ لا تَجْعَلْ مُصِیبَتَنَا فِی دِینِنَا وَ لا تَجْعَلِ الدُّنْیا أَکْبَرَ هَمِّنَا وَ لا مَبْلَغَ عِلْمِنَا وَ لا تُسَلِّطْ عَلَینَا مَنْ لا یرْحَمُنَا بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ

این دعا دعاى جامع و کاملى است که خواندن آن در اوقات دیگر هم، مغتنم است و از کتاب غوالى اللئالى» چنین روایت شده که حضرت رسول (ص) همواره این دعا را مى خواندند.

 صلوات شعبانیه

 

 دعای کمیل در شب نیمه شعبان

 

 دعای شب نیمه شعبان

شیخ طوسى و کفعمى فرموده اند که در این شب این دعا را بخواند:

إِلَهِی تَعَرَّضَ لَکَ فِی هَذَا اللَّیلِ الْمُتَعَرِّضُونَ وَ قَصَدَکَ الْقَاصِدُونَ وَ أَمَّلَ فَضْلَکَ وَ مَعْرُوفَکَ الطَّالِبُونَ

وَ لَکَ فِی هَذَا اللَّیلِ نَفَحَاتٌ وَ جَوَائِزُ وَ عَطَایا وَ مَوَاهِبُ تَمُنُّ بِهَا عَلَى مَنْ تَشَاءُ مِنْ عِبَادِکَ

وَ تَمْنَعُهَا مَنْ لَمْ تَسْبِقْ لَهُ الْعِنَایةُ مِنْکَ وَ هَا أَنَا ذَا عُبَیدُکَ الْفَقِیرُ إِلَیکَ الْمُؤَمِّلُ فَضْلَکَ وَ مَعْرُوفَکَ

فَإِنْ کُنْتَ یا مَوْلای تَفَضَّلْتَ فِی هَذِهِ اللَّیلَةِ عَلَى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ وَ عُدْتَ عَلَیهِ بِعَائِدَةٍ مِنْ عَطْفِکَ

فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّیبِینَ الطَّاهِرِینَ الْخَیرِینَ الْفَاضِلِینَ وَ جُدْ عَلَی بِطَوْلِکَ وَ مَعْرُوفِکَ یا رَبَّ الْعَالَمِینَ

وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِیینَ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً إِنَّ اللَّهَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ

اللَّهُمَّ إِنِّی أَدْعُوکَ کَمَا أَمَرْتَ فَاسْتَجِبْ لِی کَمَا وَعَدْتَ إِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمِیعَادَ.

و این دعایى است که در سحرها در پى نماز شفع خوانده می شود.

نماز شب نیمه شعبان

از جمله نمازهای شب نیمه شعبان از جمله نمازى است که ابو یحیى صنعانى از امام باقر و امام صادق (ع) روایت کرده، و همچنین سى نفر از کسانى که مورد اطمینان و اعتماد هستند از آن دو بزرگوار روایت کرده اند که هرگاه شب نیمه شعبان فرا رسید چهار رکعت نماز بجا آور به این ترتیب که

در هر رکعت سوره حمد» و پس از آن صد مرتبه سوره توحید» را بخوان.

و چون فارغ شدى بگو:

اللَّهُمَّ إِنِّی إِلَیکَ فَقِیرٌ وَ مِنْ عَذَابِکَ خَائِفٌ مُسْتَجِیرٌ اللَّهُمَّ لا تُبَدِّلْ اسْمِی وَ لا تُغَیرْ جِسْمِی وَ لا تَجْهَدْ بَلائِی وَ لا تُشْمِتْ بِی أَعْدَائِی أَعُوذُ بِعَفْوِکَ مِنْ عِقَابِکَ وَ أَعُوذُ بِرَحْمَتِکَ مِنْ عَذَابِکَ وَ أَعُوذُ بِرِضَاکَ مِنْ سَخَطِکَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْکَ جَلَّ ثَنَاؤُکَ أَنْتَ کَمَا أَثْنَیتَ عَلَى نَفْسِکَ وَ فَوْقَ مَا یقُولُ الْقَائِلُونَ.

و بدان که براى خواندن صد رکعت نماز در این شب به این ترتیب که در هر رکعت سوره حمد» یک مرتبه و سوره توحید» ده مرتبه خوانده شود، فضیلت بسیار وارد شده است.

 

نماز جعفر طیار در شب نیمه شعبان

نماز جناب جعفر طیار را بجا آورد، چنان که شیخ از امام رضا (ع) روایت کرده است.



دستورالعمل نماز توبه هر روز یکشنبه و خواص آن.
جناب سید طاووس در اقبال می فرمایند : جناب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم روز یکشنبه ماه ذی القعده از منزل خارج شدند و در جمع مردم تشریف فرما شدند و فرمودند : ایها الناس کدام یک از شما حاضرید که توبه کنید ؟
عرض کردند : آقا جان ما همه می خواهیم توبه کنیم و دیگر بد نکنیم . آقا فرمودند : یکشنبه ماه ذی القعده غسل کنید ، وضو بگیرید و بعد از وضو ، چهار رکعت به نیت نماز توبه ی روز یکشنبه نماز بخوانید و در هر رکعت ، سوره حمد یک مرتبه ، سوره توحید سه مرتبه ، سوره فلق یک مرتبه ، سوره ناس یک مرتبه ، بعد رکوع و سجده را به جای آرید .
رکعت دوم به همین نحو است ، اما قنوت ندارد چنان که تشهد هم ندارد .
رکعت سوم و چهارم در ادامه همان دو رکعت به همین نحو خوانده می شود .
آن گاه جناب رسول الله فرمودن پس از تشهد و سلام در پایان رکعت چهارم نماز هفتاد مرتبه( أستغفرالله ربی و أتوب إلیه) و سپس آن را به جمله ی( لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم )ختم نمایید و در آخر بگویید : ((یا عزیز یا غفّار اغفر لی ذنوبی و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات فإنه لایغفر الذنوب إلا أنت)) .
این دستورالعمل در مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی در اعمال ماه ذی القعده نیز نقل شده است و توجه داشته باشید وقتی که پیغمبر یا امامی دستورالعملی را می فرمایند باید طبق متن فرمایش معصوم عمل کرد .
سپس حضرت در مورد برکات نماز توبه فرمودند : هیچ عبدی نیست که این عمل را انجام دهد جز آن که ندا از آسمان می آید که ای بنده ی خدا اعمالت را از نو شروع کن چون که توبه ی تو قبول و گناه تو بخشیده شده است . و ملک دیگر از تحت عرش ندا می دهد که ای عبد مبارک باشد بر تو و بر اهل تو و ذریه تو . و منادی دیگری ندا می دهد که ای عبد ، تو بر ایمان می میری و از تو دین گرفته نمی شود و قبر تو فسحت می یابد و نورانی می گردد. و منادی دیگر ندا می دهد که پدر و مادر اگر از تو خشمگین بوده اند ، راضی شدن و گناه آنان و ذریه ی تو بخشیده شد و تو نیز در دنیا و آخرت در وسعت رزق قرار گرفتی و در نهایت جبرئیل گوید: من آنم که با ملک الموت برای تو می آیم که بر تو مدارا کند و اثر مرگ ، تو را مخدوش نکند که جان تو به سلامتی از تن تو بیرون رود .
آن گاه مردم از آقا پرسیدند این نمازی که فرمودید، مربوط به هر روز یکشنبه است ، یا مخصوص ماه ذی القعده است ؟ آقا فرمودند : نه ، در هر یکشنبه می توانید این کار را انجام بدهید و در غیر این ماه هم می شود که جبرئیل به من چنین تعلیم داد .
منبع: کتاب حضور و مراقبت استاد بزرگوار آیت الله صمدی آملی روحی فداء


افاضات استاد صمدی آملی در ماه مبارک رمضان 98

از یکشنبه 15 اردیبهشت ماه به مدت 16 شب
هر شب ساعت 22:00
تهران مسجد جامع حضرت قاسم بن الحسن(ع)، شمال تقاطع امام علی(ع) و شهید محلاتی


از دوشنبه 16 اردیبهشت ماه به مدت 15 روز
هر روز بعد از نماز ظهر و عصر
تهران مسجد جامع قلهک، خیابان شریعتی، جنب مترو قلهک



امام خمینی(ره): خرمشهر را خدا آزاد کرد


به مناسبت سالروز گرامیداشت یاد شهدای عملیات بیت‌المقدس در حماسه آزادسازی خرمشهر

سخنران پیش از خطبه‌های نماز جمعه: حضرت استاد صمدی آملی


مکان: بارگاه ملکوتی امام زاده عبدالله (ع) و مصلای نماز جمعه شهر امامزاده عبدالله- آمل


تاریخ: سوم خرداد ۹۸-


زمان: ساعت ۱۲


دستورالعمل نماز توبه هر روز یکشنبه و خواص آن.
جناب سید طاووس در اقبال می فرمایند : جناب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم روز یکشنبه ماه ذی القعده از منزل خارج شدند و در جمع مردم تشریف فرما شدند و فرمودند : ایها الناس کدام یک از شما حاضرید که توبه کنید ؟
عرض کردند : آقا جان ما همه می خواهیم توبه کنیم و دیگر بد نکنیم . آقا فرمودند : یکشنبه ماه ذی القعده غسل کنید ، وضو بگیرید و بعد از وضو ، چهار رکعت به نیت نماز توبه ی روز یکشنبه نماز بخوانید و در هر رکعت ، سوره حمد یک مرتبه ، سوره توحید سه مرتبه ، سوره فلق یک مرتبه ، سوره ناس یک مرتبه ، بعد رکوع و سجده را به جای آرید .
رکعت دوم به همین نحو است ، اما قنوت ندارد چنان که تشهد هم ندارد .
رکعت سوم و چهارم در ادامه همان دو رکعت به همین نحو خوانده می شود .
آن گاه جناب رسول الله فرمودن پس از تشهد و سلام در پایان رکعت چهارم نماز هفتاد مرتبه( أستغفرالله ربی و أتوب إلیه) و سپس آن را به جمله ی( لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم )ختم نمایید و در آخر بگویید : ((یا عزیز یا غفّار اغفر لی ذنوبی و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات فإنه لایغفر الذنوب إلا أنت)) .
این دستورالعمل در مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی در اعمال ماه ذی القعده نیز نقل شده است و توجه داشته باشید وقتی که پیغمبر یا امامی دستورالعملی را می فرمایند باید طبق متن فرمایش معصوم عمل کرد .
سپس حضرت در مورد برکات نماز توبه فرمودند : هیچ عبدی نیست که این عمل را انجام دهد جز آن که ندا از آسمان می آید که ای بنده ی خدا اعمالت را از نو شروع کن چون که توبه ی تو قبول و گناه تو بخشیده شده است . و ملک دیگر از تحت عرش ندا می دهد که ای عبد مبارک باشد بر تو و بر اهل تو و ذریه تو . و منادی دیگری ندا می دهد که ای عبد ، تو بر ایمان می میری و از تو دین گرفته نمی شود و قبر تو فسحت می یابد و نورانی می گردد. و منادی دیگر ندا می دهد که پدر و مادر اگر از تو خشمگین بوده اند ، راضی شدن و گناه آنان و ذریه ی تو بخشیده شد و تو نیز در دنیا و آخرت در وسعت رزق قرار گرفتی و در نهایت جبرئیل گوید: من آنم که با ملک الموت برای تو می آیم که بر تو مدارا کند و اثر مرگ ، تو را مخدوش نکند که جان تو به سلامتی از تن تو بیرون رود .
آن گاه مردم از آقا پرسیدند این نمازی که فرمودید، مربوط به هر روز یکشنبه است ، یا مخصوص ماه ذی القعده است ؟ آقا فرمودند : نه ، در هر یکشنبه می توانید این کار را انجام بدهید و در غیر این ماه هم می شود که جبرئیل به من چنین تعلیم داد .
منبع: کتاب حضور و مراقبت استاد بزرگوار آیت الله صمدی آملی روحی فداء


حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: هر که نماز قضا بر ذمه اش باشد قبل از ظهر جمعه آخر ماه مبارک رمضان چهار رکعت نماز به دو سلام (۲تا دو رکعتی) بخواند و در هر رکعت بعد از حمد 15 مرتبه آیه الکرسی و پانزده مرتبه سوره ی کوثر را تلاوت نماید که دویست سال نماز قضا را کفایت می کند و روایت دیگر از آن حضرت چهار صد سال و روایت از حضرت امیرالمومنین ششصد سال و از حضرت رسول سوال کردند مردم آخر امان بیش از صدسال عمر نمی کنند نماز قضاهای پدر و مادر و اقربای او را کفایت می کند بعد از نماز این دعا را بخواند.
بسم الله الرحمن الرحیم
یا سامعَ الصَّوتِ یا جامع الفَوتِ یا مُحیَ العِظامِ بَعدَ المَوت ِ
صَلِّ عَلی مُحَمدِ وَاجعَل لی فَرَجا وَ مخرجا مِمّا انا
فیه اِنَّکَ تَعلَمُ و انتَ تُقَدَر وَلا اَقدِرُ وَ انتَ عَلامَ الغُیُوبِ یا واهِبَ العَطایا
یا غافِرَ الخَطایا یا سُبّوحُ یا قدُوسُ یا رَب المَلائِکهِ وَ الرّوح رَبِِّ اغفِر وَارحَم
و تَجاوَز عَما تَعلَمُ اِنَکَ اَنتَ العَلِیُ الاَعظَم ُیا ساتِرَ العُیوُبِ یا کاشِفَ الکُرُوبِ
یا غافِر الذُنوُبِ یا ذَالجَلالِ وَالاِکرام بِرَحمَتِکَ یا اَرحَمَ الراحِمینِ.


***این نماز را می توانید هر یکشنبه از هفته در سال بخوانید
***امروز یکشنبه این نماز را می توانید بخوانید
دستورالعمل نماز توبه هر روز یکشنبه و خواص آن.

جناب سید طاووس در اقبال می فرمایند : جناب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم روز یکشنبه ماه ذی القعده از منزل خارج شدند و در جمع مردم تشریف فرما شدند و فرمودند : ایها الناس کدام یک از شما حاضرید که توبه کنید ؟

عرض کردند : آقا جان ما همه می خواهیم توبه کنیم و دیگر بد نکنیم . آقا فرمودند : یکشنبه ماه ذی القعده غسل کنید ، وضو بگیرید و بعد از وضو ، چهار رکعت به نیت نماز توبه ی روز یکشنبه نماز بخوانید و در هر رکعت ، سوره حمد یک مرتبه ، سوره توحید سه مرتبه ، سوره فلق یک مرتبه ، سوره ناس یک مرتبه ، بعد رکوع و سجده را به جای آرید .

رکعت دوم به همین نحو است ، اما قنوت ندارد چنان که تشهد هم ندارد .

رکعت سوم و چهارم در ادامه همان دو رکعت به همین نحو خوانده می شود .

آن گاه جناب رسول الله فرمودن پس از تشهد و سلام در پایان رکعت چهارم نماز هفتاد مرتبه أستغفرالله ربی و أتوب إلیه و سپس آن را به جمله ی لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیمختم نمایید و در آخر بگویید : یا عزیز یا غفّار اغفر لی ذنوبی و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات فإنه لایغفر الذنوب إلا أنت .

این دستورالعمل در مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی در اعمال ماه ذی القعده نیز نقل شده است و توجه داشته باشید وقتی که پیغمبر یا امامی دستورالعملی را می فرمایند باید طبق متن فرمایش معصوم عمل کرد .

سپس حضرت در مورد برکات نماز توبه فرمودند : هیچ عبدی نیست که این عمل را انجام دهد جز آن که ندا از آسمان می آید که ای بنده ی خدا اعمالت را از نو شروع کن چون که توبه ی تو قبول و گناه تو بخشیده شده است . و ملک دیگر از تحت عرش ندا می دهد که ای عبد مبارک باشد بر تو و بر اهل تو و ذریه تو . و منادی دیگری ندا می دهد که ای عبد ، تو بر ایمان می میری و از تو دین گرفته نمی شود و قبر تو فسحت می یابد و نورانی می گردد. و منادی دیگر ندا می دهد که پدر و مادر اگر از تو خشمگین بوده اند ، راضی شدن و گناه آنان و ذریه ی تو بخشیده شد و تو نیز در دنیا و آخرت در وسعت رزق قرار گرفتی و در نهایت جبرئیل گوید: من آنم که با ملک الموت برای تو می آیم که بر تو مدارا کند و اثر مرگ ، تو را مخدوش نکند که جان تو به سلامتی از تن تو بیرون رود .

آن گاه مردم از آقا پرسیدند این نمازی که فرمودید، مربوط به هر روز یکشنبه است ، یا مخصوص ماه ذی القعده است ؟ آقا فرمودند : نه ، در هر یکشنبه می توانید این کار را انجام بدهید و در غیر این ماه هم می شود که جبرئیل به من چنین تعلیم داد .

منبع: حضور و مراقبت استاد بزرگوار آیت الله صمدی آملی روحی فداء


دستورالعمل نماز توبه هر روز یکشنبه و خواص آن.
جناب سید طاووس در اقبال می فرمایند : جناب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم روز یکشنبه ماه ذی القعده از منزل خارج شدند و در جمع مردم تشریف فرما شدند و فرمودند : ایها الناس کدام یک از شما حاضرید که توبه کنید ؟
عرض کردند : آقا جان ما همه می خواهیم توبه کنیم و دیگر بد نکنیم . آقا فرمودند : یکشنبه ماه ذی القعده غسل کنید ، وضو بگیرید و بعد از وضو ، چهار رکعت به نیت نماز توبه ی روز یکشنبه نماز بخوانید و در هر رکعت ، سوره حمد یک مرتبه ، سوره توحید سه مرتبه ، سوره فلق یک مرتبه ، سوره ناس یک مرتبه ، بعد رکوع و سجده را به جای آرید .
رکعت دوم به همین نحو است ، اما قنوت ندارد چنان که تشهد هم ندارد .
رکعت سوم و چهارم در ادامه همان دو رکعت به همین نحو خوانده می شود .
آن گاه جناب رسول الله فرمودن پس از تشهد و سلام در پایان رکعت چهارم نماز هفتاد مرتبه( أستغفرالله ربی و أتوب إلیه) و سپس آن را به جمله ی( لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم )ختم نمایید و در آخر بگویید : ((یا عزیز یا غفّار اغفر لی ذنوبی و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات فإنه لایغفر الذنوب إلا أنت)) .
این دستورالعمل در مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی در اعمال ماه ذی القعده نیز نقل شده است و توجه داشته باشید وقتی که پیغمبر یا امامی دستورالعملی را می فرمایند باید طبق متن فرمایش معصوم عمل کرد .

سپس حضرت در مورد برکات نماز توبه فرمودند : هیچ عبدی نیست که این عمل را انجام دهد جز آن که ندا از آسمان می آید که ای بنده ی خدا اعمالت را از نو شروع کن چون که توبه ی تو قبول و گناه تو بخشیده شده است . و ملک دیگر از تحت عرش ندا می دهد که ای عبد مبارک باشد بر تو و بر اهل تو و ذریه تو . و منادی دیگری ندا می دهد که ای عبد ، تو بر ایمان می میری و از تو دین گرفته نمی شود و قبر تو فسحت می یابد و نورانی می گردد. و منادی دیگر ندا می دهد که پدر و مادر اگر از تو خشمگین بوده اند ، راضی شدن و گناه آنان و ذریه ی تو بخشیده شد و تو نیز در دنیا و آخرت در وسعت رزق قرار گرفتی و در نهایت جبرئیل گوید: من آنم که با ملک الموت برای تو می آیم که بر تو مدارا کند و اثر مرگ ، تو را مخدوش نکند که جان تو به سلامتی از تن تو بیرون رود .
آن گاه مردم از آقا پرسیدند این نمازی که فرمودید، مربوط به هر روز یکشنبه است ، یا مخصوص ماه ذی القعده است ؟ آقا فرمودند : نه ، در هر یکشنبه می توانید این کار را انجام بدهید و در غیر این ماه هم می شود که جبرئیل به من چنین تعلیم داد .
منبع: کتاب حضور و مراقبت استاد بزرگوار آیت الله صمدی آملی روحی فداء


به مناسبت ۲۵ ذی قعده روز دحو الارض:

نگاهی اجمالی به رساله رتق و فتق علامه حسن زاده آملی:
✍در شرح دروس هیئت حضرت آیت الله صمدی آملی درباره دائره معدل النهار و منطقه البروج تبیین و گفته شد که دائره منطقه البروج فعلا 23 درجه و 25 دقیقه و 36 ثانیه فلکی از دائره معدل النهار انحراف دارد که به این مقدار انحراف میل کلی میگویند و این انحراف در این دوره، در حال انتقاص و کاهش است، به گونه‌ای که هر سال مقدار میل کلی حدود نیم ثانیه فلکی کاهش می‌یابد و روزی خواهد رسید که این دو دائره عظیمه با یکدیگر منطبق خواهند شد، که حضرت علامه حسن‌زاده آملی در کتاب "سرح العیون فی شرح العیون" آورده‌اند که انطباق این دو دائره عظیمه حدود 186000 سال بعد صورت خواهد گرفت.

حضرت علامه حسن زاده آملی در "رساله رتق و فتق" پس از بیان چگونگی انطباق دو دائره عظیمه معدل النهار و منطقه البروج ، از این بحث، 14 نتیجه بسیار سنگین و شریف استنباط میکنند که خیلی از آیات و روایات معنا میشود، که ما به دو نمونه اشاره میکنیم:

1. خلاصه نتیجه اول این رساله شریف این است که پس از انطباق این دو دائره، آب همه جای کره زمین را فرا میگیرد و روزگار این دوره ی آدمیان پایان می‌یابد و سپس دوباره دائره منطقه البروج از دائره معدل النهار انفتاح می یابد که حاصل این واقعه، دحو الارض و گسترده شدن خشکی زمین از کعبه است. که این واقعه همواره در حال تکرار بوده و هست.
لذا روایاتی شریف با نتیجه اول این رساله معنا میشود، مانند این روایت که:

 المروی عن الامام محمد الباقر علیه السلام: لعلک تری أن الله عزوجل انما خلق هذا العالم الواحد! أو تری أن الله عزوجل لم یخلق بشرا غیرکم؟ بلی و الله، لقد خلق الله تبارک و تعالی ألف ألف عالم، و ألف ألف آدم، و أنت فی آخر تلک العوالم و اولئک الآدمیین.
(ترجمه: از امام باقر علیه السلام روایت شده است: گویا تو میبینی که خداوند فقط این یک جهان را خلق نموده است یا می پنداری که خداوند عز و جل غیر از شما بشری را نیافریده است؟ بله به خدا قسم، خداوند تبارک و تعالی هزار هزار عالم و هزار هزار آدم آفرید، و تو در آخر آن عوالم قرار دادی و آن عالم آدمیان است).
و

2. در نتیجه سوم این رساله این وجه تفسیری آمده است:
"نتیجه سوم اینکه یکی از وجوه تفسیر کریمه (او لم یر الذین کفروا ان السماوات و الارض کانتا رتقا ففتقناهما - انبیاء.31)، اینکه مراد از سماوات و ارض، دو عظیمه معدل النهار و منطقه البروج باشد و مراد از رتق، انطباق آن دو، و از فتق، انفتاح آن دو." که این وجه تفسیری را چند قرن قبل، ملا جلال دوانی نیز ذکر کرده است.

حتی یکی از نتایج این رساله شریف، در علم زیست شناسی است که:
"در انطباق مذکور (انطباق معدل النهار و منطقه البروج) انقراض عمر و دوره جانوران خشکی لازم آید نه حیوانات دریایی، پس باید حیوانات دریایی در بقای طبیعی و حفظ و اصالت انواع، پایدارتر از بری ها (موجودات خشکی) باشند."

علاوه بر اینکه در نتایج این رساله به مبحث رجعت، قیامت، حدوث و قدم عالم و. اشاره میشود.

به حق اگر مطالب این رساله شریف به درستی تبیین و نشر شود و ما سعی در فهم داشته باشیم و در مطالب آن تثبت به خرج دهیم، نه اینکه (سریع) مبادرت به تکذیب کنیم، این رساله غوغایی در عالم علم ایجاد خواهد کرد. به قول شاعر:
هنر در فهم حرف بخردان است
نه تعجیل سخن در رد آن است

------------------------------------------------

یکشنبه ۲۵ ذی‌القعده؛ روز دحوالارض:o: شب ۲۵ ذی‌القعده دَحْوُالاْرْض است (یعنی پهن شدن زمین از زیر خانه کعبه بر روی آب) و از لیالی شریفه است که رحمت خدا در آن نازل می شود و قیام به عبادت در آن اجر بسیار دارد. و از حَسَن بن علی وَشّا، روایت است که گفت من کودک بودم که با پدرم در خدمت امام رضا (ع) شام خوردیم در شب بیست و پنجم ماه ذی القعده، پس فرمود که امشب حضرت ابراهیم (ع) و حضرت عیسی (ع) متولّد شده اند و زمین از زیر کعبه پهن شده است، پس هر که روزش را روزه بدارد چنان است که شصت ماه را روزه داشته باشد. روایت است که فرمود در این روز حضرت قائم (ع) قیام خواهد نمود. یکی از آن چهار روز است که در تمام سال به فضیلت روزه ممتاز است. روزه‌اش مثل روزه هفتاد سال است. در روایت دیگر کفّاره هفتاد سال است و هر که این روز را روزه بدارد و شبش را به عبادت به سر آورد از برای او عبادت صد سال نوشته شود و از برای روزه‌دار این روز هر چه در میان آسمان و زمین است استغفار کند و این روزی است که رحمت خدا در آن منتشر گردیده و از برای عبادت و اجتماع به ذکر خدا در این روز اجر بسیاری است.

 


دستورالعمل نماز توبه هر روز یکشنبه و خواص آن.
جناب سید طاووس در اقبال می فرمایند : جناب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم روز یکشنبه ماه ذی القعده از منزل خارج شدند و در جمع مردم تشریف فرما شدند و فرمودند : ایها الناس کدام یک از شما حاضرید که توبه کنید ؟

عرض کردند : آقا جان ما همه می خواهیم توبه کنیم و دیگر بد نکنیم . آقا فرمودند : یکشنبه ماه ذی القعده غسل کنید ، وضو بگیرید و بعد از وضو ، چهار رکعت به نیت نماز توبه ی روز یکشنبه نماز بخوانید و در هر رکعت ، سوره حمد یک مرتبه ، سوره توحید سه مرتبه ، سوره فلق یک مرتبه ، سوره ناس یک مرتبه ، بعد رکوع و سجده را به جای آرید .

رکعت دوم به همین نحو است ، اما قنوت ندارد چنان که تشهد هم ندارد .

رکعت سوم و چهارم در ادامه همان دو رکعت به همین نحو خوانده می شود .

آن گاه جناب رسول الله فرمودن پس از تشهد و سلام در پایان رکعت چهارم نماز هفتاد مرتبه ((أستغفرالله ربی و أتوب إلیه)) و سپس آن را به جمله ی ((لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم ))ختم نمایید و در آخر بگویید : ((یا عزیز یا غفّار اغفر لی ذنوبی و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات فإنه لایغفر الذنوب إلا أنت )).

این دستورالعمل در مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی در اعمال ماه ذی القعده نیز نقل شده است و توجه داشته باشید وقتی که پیغمبر یا امامی دستورالعملی را می فرمایند باید طبق متن فرمایش معصوم عمل کرد .

سپس حضرت در مورد برکات نماز توبه فرمودند : هیچ عبدی نیست که این عمل را انجام دهد جز آن که ندا از آسمان می آید که ای بنده ی خدا اعمالت را از نو شروع کن چون که توبه ی تو قبول و گناه تو بخشیده شده است . و ملک دیگر از تحت عرش ندا می دهد که ای عبد مبارک باشد بر تو و بر اهل تو و ذریه تو . و منادی دیگری ندا می دهد که ای عبد ، تو بر ایمان می میری و از تو دین گرفته نمی شود و قبر تو فسحت می یابد و نورانی می گردد. و منادی دیگر ندا می دهد که پدر و مادر اگر از تو خشمگین بوده اند ، راضی شدن و گناه آنان و ذریه ی تو بخشیده شد و تو نیز در دنیا و آخرت در وسعت رزق قرار گرفتی و در نهایت جبرئیل گوید: من آنم که با ملک الموت برای تو می آیم که بر تو مدارا کند و اثر مرگ ، تو را مخدوش نکند که جان تو به سلامتی از تن تو بیرون رود .

آن گاه مردم از آقا پرسیدند این نمازی که فرمودید، مربوط به هر روز یکشنبه است ، یا مخصوص ماه ذی القعده است ؟ آقا فرمودند : نه ، در هر یکشنبه می توانید این کار را انجام بدهید و در غیر این ماه هم می شود که جبرئیل به من چنین تعلیم داد .

منبع: حضور و مراقبت استاد بزرگوار آیت الله صمدی آملی روحی فداء


حضرت علامه حسن زاده آملی یکی از عهدهایی را که شیخ الرئیس ابن سینا با خود بسته است را ذکر میکنند: "یکى از عهدهاى شیخ رئیس در رساله عهدش این است که رمان و قصه هاى باطل نخواند. حرفها و افسانه هاى باطل ذهن را کج و معوج مى کند و نفس را از درست اندیشى و درست یابى عدول مى دهد و منحرف مى گرداند." (1)

 

 

 

حضرت علامه در جای دیگر می فرمایند: "یکى از رساله ‏هاى شیخ رئیس ابو على سینا، رساله عهد او است، در آن رساله با خدایش پیمان بسته است که مقالات و رمان‏ها و افسانه‏ هاى هرزه نخواند، که رمانِ‏ مسموم و آلوده، رهزن درست‏ اندیشى انسان مى‏ گردد، حتى در خوابهاى انسان اثر مى‏ گذارد، که انسان خواب‏هاى آشفته مى‏ بیند." (2)

 

منابع:

1. ولایت تکوینی، حضرت علامه حسن زاده آملی، صفحه9

2. مجموعه مقالات، بُعد عرفانى علامه طباطبائى، صفحه 19، حضرت علامه حسن زاده آملی


دستورالعمل نماز توبه هر هفته روزیکشنبه و خواص آن.
جناب سید طاووس در اقبال می فرمایند : جناب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم روز یکشنبه ماه ذی القعده از منزل خارج شدند و در جمع مردم تشریف فرما شدند و فرمودند : ایها الناس کدام یک از شما حاضرید که توبه کنید ؟

عرض کردند : آقا جان ما همه می خواهیم توبه کنیم و دیگر بد نکنیم . آقا فرمودند : یکشنبه ماه ذی القعده غسل کنید ، وضو بگیرید و بعد از وضو ، چهار رکعت به نیت نماز توبه ی روز یکشنبه نماز بخوانید و در هر رکعت ، سوره حمد یک مرتبه ، سوره توحید سه مرتبه ، سوره فلق یک مرتبه ، سوره ناس یک مرتبه ، بعد رکوع و سجده را به جای آرید .

رکعت دوم به همین نحو است ، اما قنوت ندارد چنان که تشهد هم ندارد .

رکعت سوم و چهارم در ادامه همان دو رکعت به همین نحو خوانده می شود .

آن گاه جناب رسول الله فرمودن پس از تشهد و سلام در پایان رکعت چهارم نماز هفتاد مرتبه ((أستغفرالله ربی و أتوب إلیه)) و سپس آن را به جمله ی ((لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم ))ختم نمایید و در آخر بگویید : ((یا عزیز یا غفّار اغفر لی ذنوبی و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات فإنه لایغفر الذنوب إلا أنت )).

این دستورالعمل در مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی در اعمال ماه ذی القعده نیز نقل شده است و توجه داشته باشید وقتی که پیغمبر یا امامی دستورالعملی را می فرمایند باید طبق متن فرمایش معصوم عمل کرد .

سپس حضرت در مورد برکات نماز توبه فرمودند : هیچ عبدی نیست که این عمل را انجام دهد جز آن که ندا از آسمان می آید که ای بنده ی خدا اعمالت را از نو شروع کن چون که توبه ی تو قبول و گناه تو بخشیده شده است . و ملک دیگر از تحت عرش ندا می دهد که ای عبد مبارک باشد بر تو و بر اهل تو و ذریه تو . و منادی دیگری ندا می دهد که ای عبد ، تو بر ایمان می میری و از تو دین گرفته نمی شود و قبر تو فسحت می یابد و نورانی می گردد. و منادی دیگر ندا می دهد که پدر و مادر اگر از تو خشمگین بوده اند ، راضی شدن و گناه آنان و ذریه ی تو بخشیده شد و تو نیز در دنیا و آخرت در وسعت رزق قرار گرفتی و در نهایت جبرئیل گوید: من آنم که با ملک الموت برای تو می آیم که بر تو مدارا کند و اثر مرگ ، تو را مخدوش نکند که جان تو به سلامتی از تن تو بیرون رود .

آن گاه مردم از آقا پرسیدند این نمازی که فرمودید، مربوط به هر روز یکشنبه است ، یا مخصوص ماه ذی القعده است ؟ آقا فرمودند : نه ، در هر یکشنبه می توانید این کار را انجام بدهید و در غیر این ماه هم می شود که جبرئیل به من چنین تعلیم داد .

منبع: حضور و مراقبت استاد بزرگوار آیت الله صمدی آملی (حفظه الله)


دستورالعمل نماز توبه هر هفته روزیکشنبه و خواص آن.
جناب سید طاووس در اقبال می فرمایند : جناب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم روز یکشنبه ماه ذی القعده از منزل خارج شدند و در جمع مردم تشریف فرما شدند و فرمودند : ایها الناس کدام یک از شما حاضرید که توبه کنید ؟

عرض کردند : آقا جان ما همه می خواهیم توبه کنیم و دیگر بد نکنیم . آقا فرمودند : یکشنبه ماه ذی القعده غسل کنید ، وضو بگیرید و بعد از وضو ، چهار رکعت به نیت نماز توبه ی روز یکشنبه نماز بخوانید و در هر رکعت ، سوره حمد یک مرتبه ، سوره توحید سه مرتبه ، سوره فلق یک مرتبه ، سوره ناس یک مرتبه ، بعد رکوع و سجده را به جای آرید .

رکعت دوم به همین نحو است ، اما قنوت ندارد چنان که تشهد هم ندارد .

رکعت سوم و چهارم در ادامه همان دو رکعت به همین نحو خوانده می شود .

آن گاه جناب رسول الله فرمودن پس از تشهد و سلام در پایان رکعت چهارم نماز هفتاد مرتبه ((أستغفرالله ربی و أتوب إلیه)) و سپس آن را به جمله ی ((لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم ))ختم نمایید و در آخر بگویید : ((یا عزیز یا غفّار اغفر لی ذنوبی و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات فإنه لایغفر الذنوب إلا أنت )).

این دستورالعمل در مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی در اعمال ماه ذی القعده نیز نقل شده است و توجه داشته باشید وقتی که پیغمبر یا امامی دستورالعملی را می فرمایند باید طبق متن فرمایش معصوم عمل کرد .

سپس حضرت در مورد برکات نماز توبه فرمودند : هیچ عبدی نیست که این عمل را انجام دهد جز آن که ندا از آسمان می آید که ای بنده ی خدا اعمالت را از نو شروع کن چون که توبه ی تو قبول و گناه تو بخشیده شده است . و ملک دیگر از تحت عرش ندا می دهد که ای عبد مبارک باشد بر تو و بر اهل تو و ذریه تو . و منادی دیگری ندا می دهد که ای عبد ، تو بر ایمان می میری و از تو دین گرفته نمی شود و قبر تو فسحت می یابد و نورانی می گردد. و منادی دیگر ندا می دهد که پدر و مادر اگر از تو خشمگین بوده اند ، راضی شدن و گناه آنان و ذریه ی تو بخشیده شد و تو نیز در دنیا و آخرت در وسعت رزق قرار گرفتی و در نهایت جبرئیل گوید: من آنم که با ملک الموت برای تو می آیم که بر تو مدارا کند و اثر مرگ ، تو را مخدوش نکند که جان تو به سلامتی از تن تو بیرون رود .

آن گاه مردم از آقا پرسیدند این نمازی که فرمودید، مربوط به هر روز یکشنبه است ، یا مخصوص ماه ذی القعده است ؟ آقا فرمودند : نه ، در هر یکشنبه می توانید این کار را انجام بدهید و در غیر این ماه هم می شود که جبرئیل به من چنین تعلیم داد .

منبع: حضور و مراقبت استاد بزرگوار آیت الله صمدی آملی (حفظه الله)


دستور العمل امام رضا برای  طلب ذریه پاک  دار شدن:
عیون أخبار الرضا علیه السلام لی، الأمالی للصدوق مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الرَّیَّانِ بْنِ شَبِیبٍ‏ قَالَ:دَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا ع فِی أَوَّلِ یَوْمٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ فَقَالَ لِی یَا ابْنَ شَبِیبٍ أَ صَائِمٌ أَنْتَ فَقُلْتُ لَا فَقَالَ إِنَّ هَذَا الْیَوْمَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی دَعَا فِیهِ زَکَرِیَّا ع رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ‏ رَبِّ هَبْ‏ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ فَاسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ وَ أَمَرَ الْمَلَائِکَةَ فَنَادَتْ زَکَرِیَّا وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیى‏ فَمَنْ صَامَ هَذَا الْیَوْمَ ثُمَّ دَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ کَمَا اسْتَجَابَ لِزَکَرِیَّا ع‏.
ریّان بن شبیب‏ گوید:در اوّلین روز محرّم بخدمت امام رضا علیه السّلام رسیدم، حضرت فرمودند: آیا روزه هستى؟عرض کردم: خیر،فرمود: امروز، روزى است که زکریّا علیه السّلام پروردگارش را خواند و گفت: رَبِّ هَبْ‏ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ» (پروردگارا! فرزندى پاک به من مرحمت فرما، همانا تو دعاى بندگان را میشنوى- آل عمران: 38) و خداوند دعاى او را مستجاب کرد و به ملائکه دستور داد که به زکریّا - که در محراب در حال نماز بود- بگویند که خدا به تو یحیى را مژده مى ‏دهد، پس هر کس این روز را روزه بدارد و سپس دعا کند، خداوند همان طور که دعاى زکریّا را مستجاب کرد، دعاى او را نیز مستجاب مى ‏کند.***منبع روایت: بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‏98 ؛ ص102


دستورالعمل صحیح نماز توبه روز یکشنبه توسط حضرت استاد صمدی آملی
دستورالعمل نماز توبه هر روز یکشنبه و خواص آن.
جناب سید طاووس در اقبال می فرمایند : جناب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم روز یکشنبه ماه ذی القعده از منزل خارج شدند و در جمع مردم تشریف فرما شدند و فرمودند : ایها الناس کدام یک از شما حاضرید که توبه کنید ؟
عرض کردند : آقا جان ما همه می خواهیم توبه کنیم و دیگر بد نکنیم . آقا فرمودند : یکشنبه ماه ذی القعده غسل کنید ، وضو بگیرید و بعد از وضو ، چهار رکعت به نیت نماز توبه ی روز یکشنبه نماز بخوانید و در هر رکعت ، سوره حمد یک مرتبه ، سوره توحید سه مرتبه ، سوره فلق یک مرتبه ، سوره ناس یک مرتبه ، بعد رکوع و سجده را به جای آرید .
رکعت دوم به همین نحو است ، اما قنوت ندارد چنان که تشهد هم ندارد .
رکعت سوم و چهارم در ادامه همان دو رکعت به همین نحو خوانده می شود .
آن گاه جناب رسول الله فرمودن پس از تشهد و سلام در پایان رکعت چهارم نماز هفتاد مرتبه( أستغفرالله ربی و أتوب إلیه) و سپس آن را به جمله ی( لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم )ختم نمایید و در آخر بگویید : ((یا عزیز یا غفّار اغفر لی ذنوبی و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات فإنه لایغفر الذنوب إلا أنت)) .
این دستورالعمل در مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی در اعمال ماه ذی القعده نیز نقل شده است و توجه داشته باشید وقتی که پیغمبر یا امامی دستورالعملی را می فرمایند باید طبق متن فرمایش معصوم عمل کرد .
سپس حضرت در مورد برکات نماز توبه فرمودند : هیچ عبدی نیست که این عمل را انجام دهد جز آن که ندا از آسمان می آید که ای بنده ی خدا اعمالت را از نو شروع کن چون که توبه ی تو قبول و گناه تو بخشیده شده است . و ملک دیگر از تحت عرش ندا می دهد که ای عبد مبارک باشد بر تو و بر اهل تو و ذریه تو . و منادی دیگری ندا می دهد که ای عبد ، تو بر ایمان می میری و از تو دین گرفته نمی شود و قبر تو فسحت می یابد و نورانی می گردد. و منادی دیگر ندا می دهد که پدر و مادر اگر از تو خشمگین بوده اند ، راضی شدن و گناه آنان و ذریه ی تو بخشیده شد و تو نیز در دنیا و آخرت در وسعت رزق قرار گرفتی و در نهایت جبرئیل گوید: من آنم که با ملک الموت برای تو می آیم که بر تو مدارا کند و اثر مرگ ، تو را مخدوش نکند که جان تو به سلامتی از تن تو بیرون رود .
آن گاه مردم از آقا پرسیدند این نمازی که فرمودید، مربوط به هر روز یکشنبه است ، یا مخصوص ماه ذی القعده است ؟ آقا فرمودند : نه ، در هر یکشنبه می توانید این کار را انجام بدهید و در غیر این ماه هم می شود که جبرئیل به من چنین تعلیم داد .
منبع: کتاب حضور و مراقبت استاد بزرگوار آیت الله صمدی آملی (حفظه الله)


دستورالعمل نماز توبه هر روز یکشنبه  و خواص آن.

جناب سید طاووس در اقبال می فرمایند : جناب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم روز یکشنبه ماه ذی القعده از منزل خارج شدند و در جمع مردم تشریف فرما شدند و فرمودند : ایها الناس کدام یک از شما حاضرید که توبه کنید ؟

عرض کردند : آقا جان ما همه می خواهیم توبه کنیم و دیگر بد نکنیم . آقا فرمودند : یکشنبه ماه ذی القعده غسل کنید ، وضو بگیرید و بعد از وضو ، چهار رکعت به نیت نماز توبه ی روز یکشنبه نماز بخوانید و در هر رکعت ، سوره حمد یک مرتبه ، سوره توحید سه مرتبه ، سوره فلق یک مرتبه ، سوره ناس یک مرتبه ، بعد رکوع و سجده را به جای آرید .

رکعت دوم به همین نحو است ، اما قنوت ندارد چنان که تشهد هم ندارد .

رکعت سوم و چهارم در ادامه همان دو رکعت به همین نحو خوانده می شود .

آن گاه جناب رسول الله فرمودن پس از تشهد و سلام در پایان رکعت چهارم نماز هفتاد مرتبه أستغفرالله ربی و أتوب إلیه و سپس آن را به جمله ی لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیمختم نمایید و در آخر بگویید : یا عزیز یا غفّار اغفر لی ذنوبی و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات فإنه لایغفر الذنوب إلا أنت .

این دستورالعمل در مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی در اعمال ماه ذی القعده نیز نقل شده است و توجه داشته باشید وقتی که پیغمبر یا امامی دستورالعملی را می فرمایند باید طبق متن فرمایش معصوم عمل کرد .

سپس حضرت در مورد برکات نماز توبه فرمودند : هیچ عبدی نیست که این عمل را انجام دهد جز آن که ندا از آسمان می آید که ای بنده ی خدا اعمالت را از نو شروع کن چون که توبه ی تو قبول و گناه تو بخشیده شده است . و ملک دیگر از تحت عرش ندا می دهد که ای عبد مبارک باشد بر تو و بر اهل تو و ذریه تو . و منادی دیگری ندا می دهد که ای عبد ، تو بر ایمان می میری و از تو دین گرفته نمی شود و قبر تو فسحت می یابد و نورانی می گردد. و منادی دیگر ندا می دهد که پدر و مادر اگر از تو خشمگین بوده اند ، راضی شدن و گناه آنان و ذریه ی تو بخشیده شد و تو نیز در دنیا و آخرت در وسعت رزق قرار گرفتی و در نهایت جبرئیل گوید: من آنم که با ملک الموت برای تو می آیم که بر تو مدارا کند و اثر مرگ ، تو را مخدوش نکند که جان تو به سلامتی از  تن تو بیرون رود .

آن گاه مردم از آقا پرسیدند این نمازی که فرمودید، مربوط به هر روز یکشنبه است ، یا مخصوص ماه ذی القعده است ؟ آقا فرمودند : نه ، در هر یکشنبه می توانید این کار را انجام بدهید و در غیر این ماه هم می شود که جبرئیل به من چنین تعلیم داد .

منبع: حضور و مراقبت استاد بزرگوار آیت الله صمدی آملی روحی فداء



برگرفته از apkbok.blog.ir


دستورالعمل نماز توبه هر هفته روزیکشنبه و خواص آن.
جناب سید طاووس در اقبال می فرمایند : جناب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم روز یکشنبه ماه ذی القعده از منزل خارج شدند و در جمع مردم تشریف فرما شدند و فرمودند : ایها الناس کدام یک از شما حاضرید که توبه کنید ؟

عرض کردند : آقا جان ما همه می خواهیم توبه کنیم و دیگر بد نکنیم . آقا فرمودند : یکشنبه ماه ذی القعده غسل کنید ، وضو بگیرید و بعد از وضو ، چهار رکعت به نیت نماز توبه ی روز یکشنبه نماز بخوانید و در هر رکعت ، سوره حمد یک مرتبه ، سوره توحید سه مرتبه ، سوره فلق یک مرتبه ، سوره ناس یک مرتبه ، بعد رکوع و سجده را به جای آرید .

رکعت دوم به همین نحو است ، اما قنوت ندارد چنان که تشهد هم ندارد .

رکعت سوم و چهارم در ادامه همان دو رکعت به همین نحو خوانده می شود .

آن گاه جناب رسول الله فرمودن پس از تشهد و سلام در پایان رکعت چهارم نماز هفتاد مرتبه ((أستغفرالله ربی و أتوب إلیه)) و سپس آن را به جمله ی ((لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم ))ختم نمایید و در آخر بگویید : ((یا عزیز یا غفّار اغفر لی ذنوبی و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات فإنه لایغفر الذنوب إلا أنت )).

این دستورالعمل در مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی در اعمال ماه ذی القعده نیز نقل شده است و توجه داشته باشید وقتی که پیغمبر یا امامی دستورالعملی را می فرمایند باید طبق متن فرمایش معصوم عمل کرد .

سپس حضرت در مورد برکات نماز توبه فرمودند : هیچ عبدی نیست که این عمل را انجام دهد جز آن که ندا از آسمان می آید که ای بنده ی خدا اعمالت را از نو شروع کن چون که توبه ی تو قبول و گناه تو بخشیده شده است . و ملک دیگر از تحت عرش ندا می دهد که ای عبد مبارک باشد بر تو و بر اهل تو و ذریه تو . و منادی دیگری ندا می دهد که ای عبد ، تو بر ایمان می میری و از تو دین گرفته نمی شود و قبر تو فسحت می یابد و نورانی می گردد. و منادی دیگر ندا می دهد که پدر و مادر اگر از تو خشمگین بوده اند ، راضی شدن و گناه آنان و ذریه ی تو بخشیده شد و تو نیز در دنیا و آخرت در وسعت رزق قرار گرفتی و در نهایت جبرئیل گوید: من آنم که با ملک الموت برای تو می آیم که بر تو مدارا کند و اثر مرگ ، تو را مخدوش نکند که جان تو به سلامتی از تن تو بیرون رود .

آن گاه مردم از آقا پرسیدند این نمازی که فرمودید، مربوط به هر روز یکشنبه است ، یا مخصوص ماه ذی القعده است ؟ آقا فرمودند : نه ، در هر یکشنبه می توانید این کار را انجام بدهید و در غیر این ماه هم می شود که جبرئیل به من چنین تعلیم داد .

منبع: کتاب حضور و مراقبت استاد بزرگوار آیت الله صمدی آملی (حفظه الله)


دستورالعمل نماز توبه هر هفته روزیکشنبه و خواص آن.
جناب سید طاووس در اقبال می فرمایند : جناب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم روز یکشنبه ماه ذی القعده از منزل خارج شدند و در جمع مردم تشریف فرما شدند و فرمودند : ایها الناس کدام یک از شما حاضرید که توبه کنید ؟
عرض کردند : آقا جان ما همه می خواهیم توبه کنیم و دیگر بد نکنیم . آقا فرمودند : یکشنبه ماه ذی القعده غسل کنید ، وضو بگیرید و بعد از وضو ، چهار رکعت به نیت نماز توبه ی روز یکشنبه نماز بخوانید و در هر رکعت ، سوره حمد یک مرتبه ، سوره توحید سه مرتبه ، سوره فلق یک مرتبه ، سوره ناس یک مرتبه ، بعد رکوع و سجده را به جای آرید .
رکعت دوم به همین نحو است ، اما قنوت ندارد چنان که تشهد هم ندارد .
رکعت سوم و چهارم در ادامه همان دو رکعت به همین نحو خوانده می شود .
آن گاه جناب رسول الله فرمودن پس از تشهد و سلام در پایان رکعت چهارم نماز هفتاد مرتبه ((أستغفرالله ربی و أتوب إلیه)) و سپس آن را به جمله ی ((لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم ))ختم نمایید و در آخر بگویید : ((یا عزیز یا غفّار اغفر لی ذنوبی و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات فإنه لایغفر الذنوب إلا أنت )).
این دستورالعمل در مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی در اعمال ماه ذی القعده نیز نقل شده است و توجه داشته باشید وقتی که پیغمبر یا امامی دستورالعملی را می فرمایند باید طبق متن فرمایش معصوم عمل کرد .سپس حضرت در مورد برکات نماز توبه فرمودند : هیچ عبدی نیست که این عمل را انجام دهد جز آن که ندا از آسمان می آید که ای بنده ی خدا اعمالت را از نو شروع کن چون که توبه ی تو قبول و گناه تو بخشیده شده است . و ملک دیگر از تحت عرش ندا می دهد که ای عبد مبارک باشد بر تو و بر اهل تو و ذریه تو . و منادی دیگری ندا می دهد که ای عبد ، تو بر ایمان می میری و از تو دین گرفته نمی شود و قبر تو فسحت می یابد و نورانی می گردد. و منادی دیگر ندا می دهد که پدر و مادر اگر از تو خشمگین بوده اند ، راضی شدن و گناه آنان و ذریه ی تو بخشیده شد و تو نیز در دنیا و آخرت در وسعت رزق قرار گرفتی و در نهایت جبرئیل گوید: من آنم که با ملک الموت برای تو می آیم که بر تو مدارا کند و اثر مرگ ، تو را مخدوش نکند که جان تو به سلامتی از تن تو بیرون رود .آن گاه مردم از آقا پرسیدند این نمازی که فرمودید، مربوط به هر روز یکشنبه است ، یا مخصوص ماه ذی القعده است ؟ آقا فرمودند : نه ، در هر یکشنبه می توانید این کار را انجام بدهید و در غیر این ماه هم می شود که جبرئیل به من چنین تعلیم داد .
منبع: کتاب حضور و مراقبت استاد بزرگوار آیت الله صمدی آملی (حفظه الله)


نکاتی در تغذیه از توصیه های استاد صمدی آملی

1- خوردن همزمان ماست و ترب مضر می باشد و موجب بیماریهای پوستی می شود.


2- ماست و مرغ برای مزاج سرد ضرر دارد.

3- سبزی شاهی(ترتیزک) باعث خونسوزی و سبزی گشنیز زن را عقیم می کند.

4- مصرف روزی یک عدد تخم مرغ سنگین می باشد، اعضا دیر باز می شود.

5- فلفل و ترشی باعث استرس و رعب می شود. وترشی برای حافظه ضرر دارد.

6- گوشت ماهی ضرر به چشم می رساند مگر در ماه یک تا دوبار.

7- شیر گاو به بچه اثر ژنتیکی دارد و بد است.

8- خواب شب سه ساعت بعد از شام و خواب روز نیم ساعت بعد از ناهار.

9- ماست با مرغ و ترب و ماهی باهم مصرف نشود.

10- خوردتن غذای سبک (سوپ و سالاد) باید بعد از غذای سنگین باشد.(ترشح زیاد اسید موجب عدم

هضم غذای سنگین می شود) در نتیجه باعث سوء هاضمه می شود.

11- سیب ترش برای حافظه ضرر دارد.

12- افطار با غذای شیرین خصوصا افراد ضعیف شروع شود(شیر با دو عدد خرما) پس از دوساعت غذا

خورده شود.

13- در موقع خواب معده پر نباشد چون بخارات معده راه خروج ندارند با بسته شدن چشم به چشم

آسیب می رسانند و لذا بعضی از چشمها زیاد بخار می بندد.

14- نخوردن ترشی (سیب ترش ، گشنیز) در یک هفته اول ازدواج برای مرد و زن.

15- دود هیزم بهترین چیز برای ضد عفونی کردن چشم است.

16- در صورت سرد بودن مزاج فرد با عسل که گرم است جبران شود.

17- گردو و عسل هردو گرم است.

18- نارنگی و ماست و پنیر و شیر ، سرد است.

19- حبوبات به غیر از عدسی سنگین است، دیر هضم اند و قوه خیال را درگیر و مشوش می کنند.

20- مبتلا شدن به دیسک کمر بخاطر زین سفت دوچرخه .

21- سردرد به خاطر گذاشتن بار سنگین بر روی سر.

22- هیجانها در سرسره بازی و ماشین سوار شدن، موجب عقیم شدن زن میگردد.

23- دیدن فیلم وحشتناک، رانندگی سریع، بوق زدن و مسافرتهای طولانی موجب عقیم شدن زن می گردد.

24- جسور بودن زن عیب می باشد و صفت عالیش ترس است.

25- ورزش رزمی و سنگین برای زن مُضر است.

26- جاروبرقی نزدن منزل موجب سلامت فرزندان است، این مقدار خاک باید باشد.

27- نخوردن قند، نمک و پنیر و خوردن توت، انجیر خشک و خرما.

28- نخوردن یخ که موجب ضربه زدن به اعصاب و کمر و پوکی استخواست.

29- چایی کمرنگ باشد وگرنه با زغفران صرف شود، چون نکوتینش به قلب ضرر می رساند.

30- پنیر با گردو صرف شود و غذا حتی المقدور کم نمک باشد .

31- گذاشتن کلاه در بیت الخلاء.

32- حجامت در اردیبهشت ماه و شبهای مهتابی .

33- بعد از عرق کردن دوش بگیرید.

34- خرما و شیر سریع الهضم هستند.

35- میوه را کامل تناول کنید که با نصف شدن آن بی فایده می شود.

36- انار کم استفاده کنید.

37- تخم هندوانه ضرر دارد.

38- مکروه بودن هسته ها و تخم مرغ.

39- بین سه میوه یک نوع آن خورده شود.

40- میوه هر منطقه به درد مردم آن منطقه می خورد.

41- مرغ محلی یک دانه اش از سی مرغ ماشینی در یک ماه بهتر است.

42- در گوشت گوسفند قسمت دست آن را بخورید.

43- قلوه نخورید.

44- گوشت اردک طبع گرم دارد و طبع گرم نباید با فسنجان آن را بخورد .

45- گوشت یخ زده مناسب نیست.

46- آب و چای را بعد و حین غذا نخورید مگر بعد از غذا به فاصله زمانی 30 دقیقه.

47- هندوانه و خربزه بعد از غذا نخورید که موجب چسبیدن غذا به هم می شود.

48- خون دادن موجب ضعف چشم می شود.

49- پیاز پوست شده در وسط برنج بسیار ترکیب مقوی بوجود می آورد.

50- ادویه جات مناسب نیستند.

51- آب نارنج را نجوشانید . حتی در غذای در حال جوش هم نریزید.

52- شیرینی جات نخورید.

53- پشتی های جدید مناسب نیست . پشتی هایی که چاله کمر را پر کند مناسب است.

54- چای شیرین خواب آور است.

55- هوای مانده در اتاق موجب سکته برای بیماران می شود.

56- یک نفس خوردن آب موجب ورم کردن کبد می شود.

57- برنج آبکش نشود بهتر است.

58- آجیل برای قوه خیال ضرر دارد.

59- بعد از حمام سرپوشیده شود تا حافظه ضعیف نشود، برای توالت هم همینطور.

60- بعد از خواب 90 بار گردن را ماساژ دهید.

61- کدو برای سرماخوردگی مناسب است.

62- سالاد اولویه غذای مقوی است.

63- اگر مزاج زن ومرد گرم باشد، اولین بچه آنها پسر است ولی اگر یکی گرم و یکی سرد باشد، بچه

دختر است.

64- طالبی جزء غذا وخربزه و هندوانه جزء آب است.

65- هنگام پوشیدن شلوار وکفش ، اول پای راست و بعد پای چپ.

66- کاهو موجب خواب آلودگی می شود.


منبع: بیانات  علامه حسن زده آملی و استاد صمدی آملی و دستورات طبی ابن سینا


دانلود جلد اول فتوحات مکیه

دریافت
عنوان: فتوحات مکیه جلد1 [EBNEARBI.BLOG.IR]
حجم: 8.01 مگابایت

دانلود جلد دوم فتوحات مکیه

دریافت
عنوان: فتوحات مکیه جلد2 [EBNEARBI.BLOG.IR]
حجم: 6.76 مگابایت

دانلود جلد سوم فتوحات مکیه

دریافت
عنوان: فتوحات مکیه جلد3 [EBNEARBI.BLOG.IR]
حجم: 8.81 مگابایت

دانلود جلد چهارم فتوحات مکیه

دریافت
عنوان: فتوحات مکیه جلد4 [EBNEARBI.BLOG.IR]
حجم: 5.72 مگابایت



برگرفته از ebnearabi.blog.ir


#انتخاب درست یعنی افرادی را انتخاب کنید که با خدا باشد و در راه خدا باشند و در صدد رضایت خدا باشند و به فکر خدمت صادقانه و خالصانه به خلق خدا باشند و رضایت خدا را بر رضایت خلق ارجح بداند و تمام سعی خویش را برای فراهم کردن امکانات برای خلق خدا تا بوسیله آن به خدا برسد این نماینده هم نماینده خداست و هم نماینده خلق خداست که به سعادت خلق خدا می اندیشد و #انتخاب_قوی و صحیح است.#انتخابات
مجلس#انتخاب #مجلس_انقلابی_اسلامی#مجلس_98 #ایران_قوی_مجلس_قوی
(میرزا علی کارگر ساروی)


دانلود کتاب شرح فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه اثر حضرت علامه حسن زاده آملی بصورتpdf

دانلود کتاب شرح فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه اثر حضرت علامه حسن زاده آملی بصورتpdf

دانلود کتاب شرح فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه اثر حضرت علامه حسن زاده آملی بصورتpdf

http://s6.picofile.com/d/8389313918/d4105616-9512-4362-b1f9-a1af4472626e/%D8%B4%D8%B1%D8%AD_%D9%81%D8%B5_%D8%AD%DA%A9%D9%85%D8%A9_%D8%B9%D8%B5%D9%85%D8%AA%DB%8C%D8%A9_%D9%81%DB%8C_%DA%A9%D9%84%D9%85%D9%87_%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%DB%8C%D9%87.pdf


دستورالعمل نماز توبه هر هفته روزیکشنبه و خواص آن.
جناب سید طاووس در اقبال می فرمایند : جناب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم روز یکشنبه ماه ذی القعده از منزل خارج شدند و در جمع مردم تشریف فرما شدند و فرمودند : ایها الناس کدام یک از شما حاضرید که توبه کنید ؟
عرض کردند : آقا جان ما همه می خواهیم توبه کنیم و دیگر بد نکنیم . آقا فرمودند : یکشنبه ماه ذی القعده غسل کنید ، وضو بگیرید و بعد از وضو ، چهار رکعت به نیت نماز توبه ی روز یکشنبه نماز بخوانید و در هر رکعت ، سوره حمد یک مرتبه ، سوره توحید سه مرتبه ، سوره فلق یک مرتبه ، سوره ناس یک مرتبه ، بعد رکوع و سجده را به جای آرید .
رکعت دوم به همین نحو است ، اما قنوت ندارد چنان که تشهد هم ندارد .
رکعت سوم و چهارم در ادامه همان دو رکعت به همین نحو خوانده می شود .
آن گاه جناب رسول الله فرمودن پس از تشهد و سلام در پایان رکعت چهارم نماز هفتاد مرتبه ((أستغفرالله ربی و أتوب إلیه)) و سپس آن را به جمله ی ((لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم ))ختم نمایید و در آخر بگویید : ((یا عزیز یا غفّار اغفر لی ذنوبی و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات فإنه لایغفر الذنوب إلا أنت )).
این دستورالعمل در مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی در اعمال ماه ذی القعده نیز نقل شده است و توجه داشته باشید وقتی که پیغمبر یا امامی دستورالعملی را می فرمایند باید طبق متن فرمایش معصوم عمل کرد .سپس حضرت در مورد برکات نماز توبه فرمودند : هیچ عبدی نیست که این عمل را انجام دهد جز آن که ندا از آسمان می آید که ای بنده ی خدا اعمالت را از نو شروع کن چون که توبه ی تو قبول و گناه تو بخشیده شده است . و ملک دیگر از تحت عرش ندا می دهد که ای عبد مبارک باشد بر تو و بر اهل تو و ذریه تو . و منادی دیگری ندا می دهد که ای عبد ، تو بر ایمان می میری و از تو دین گرفته نمی شود و قبر تو فسحت می یابد و نورانی می گردد. و منادی دیگر ندا می دهد که پدر و مادر اگر از تو خشمگین بوده اند ، راضی شدن و گناه آنان و ذریه ی تو بخشیده شد و تو نیز در دنیا و آخرت در وسعت رزق قرار گرفتی و در نهایت جبرئیل گوید: من آنم که با ملک الموت برای تو می آیم که بر تو مدارا کند و اثر مرگ ، تو را مخدوش نکند که جان تو به سلامتی از تن تو بیرون رود .آن گاه مردم از آقا پرسیدند این نمازی که فرمودید، مربوط به هر روز یکشنبه است ، یا مخصوص ماه ذی القعده است ؟ آقا فرمودند : نه ، در هر یکشنبه می توانید این کار را انجام بدهید و در غیر این ماه هم می شود که جبرئیل به من چنین تعلیم داد .
منبع: کتاب حضور و مراقبت استاد بزرگوار آیت الله صمدی آملی (حفظه الله)


بسم الله الرحمن الرحیم

کل عالم و مقام عصمت عالم اگر به صورت یک شکل و یک بافت و صورتی در بیاید قهرا به بافت انسان در می آید .

همانطور که قوه خیال حقایق آنسویی را مطابق با مناسباتی که بینشان است با اشکال این سویی برای انسان پیاده می کند

قوه خیال عالم عصمت نظام عالم را در نشئه طبیعت به صورت انسان شکل می دهد و چون عصمت بیشتر با اسم شریف (الباطن) سازگار است لذا به صورت زن شکل می دهد نه صورت مرد . چون مرد بیشتر با اسم ( الظاهر) و زن بیشتر با اسم شریف (الباطن ) در ارتباط است . لذا همان مقام اسم شریف (الباطن ) آمده در شریعت و برای زن به صورت حجاب مطرح شده است این حجاب در حقیقت صفت خدا داشتن زن است خداوند هم محجوب است

خودش فرمود: ((من هم حجاب کل عالم ومقام عصمت عالم اگر به صورت یک شکل و یک بافت و صورتی در بیاید قهرا به بافت انسان در می آید. همانطور که قوه خیال حقایق آنسویی را مطابق با مناسباتی که بینشان است با اشکال این دارم و شما از پشت هفت هزار حجاب دارید من را می بینید )) اگر عدد را بالاتر ببرد باز هم حق است .

نه این که دین اگر به زن می گوید(( تو حجاب را نگه داشته باش )) این العیاذ بالله جسارت به زن است این در حقیقت یک احترامی به زن است . به او می گوید :((چون تو مطابق اسم شریف ((الباطن )) الهی پیاده شده ای ما نمی خواهیم که تو در معرض دید هر کسی قرار بگیری لذا محجوب باش . بگذار اگر دیگران می خواهند تو را ببینند از پشت حجابها ببینند)) این حجاب برگرفته از حجاب حق است لذا حجاب دژ زن است چه اینکه برای خداوند دژ است

فرمود هر چه کوشش کنید نمی توانید حقیقت غیبیه ذات مرا ببینید آنقدر محجوبم آنقدر در حجابم هر چه کوشش کنید و حجابهای را خرق کنید و پاره کنید باز هم همچنان مرا در پشت حجاب باید ببینید هرگز من کشف تام نمی کنم حتی در قران هم کشف تام ذاتی نکرد قر آن هم اگر چه خدا را به ما معرفی کرد اما یا با الفاظ یا با معانی یا با صور . هم الفاظ حجابند و هم هم هم صور حجابند . از پشت حجاب ها خدا معرفی را معرفی کرد والا حق آنطوری که حق است برای خلق جلوه نمی کند که اگر بخواهد بکند لازمه جلوه گری حق برای خلق بساط خلق را جمع کردن است .

زن تا موقعی که در حجاب است است حق است موقعی که از حجاب در آمده است وجهه ی خلقی پیدا می کند. وقتی وجهه ی خلقی پیدا کرد دیگر تواناییش شکسته می شود . این است که حجاب برای زن یک احترام است که زن بیشتر شبیه به خداوند شود .

و اگر می خواهند ((عصمت اعظم )) را به صورت شکل زنی در بیاورد ظاهرا به بهترین شکل در می آورد که بهتر و زیباتر از این چهره در نظام هستی پیدا نمی شود . لذا مشابه چهره جناب صدیقه طاهره در عالم هرگز زنی پیدا نمی شود چه اینکه مشابه چهره پیغمبر و امیرالمومنین هرگز در عالم بافتی پیدا نمی شود . حال که این عصمت کبرای الهی را در حضرت صدیقه طاهره تجلی کرده است او آنچنان در حجاب قرار می گیرد که فقط امیر المومنین لیاقت دیدار همچنین جمالی را خواهد داشت . که به او گفتنند : ((زهرای عزیز اگر علی ابن ابیطالب نبود برای تو هرگز در عالم کفوی پیدا نمی شد )) چون زن وشوهر باید کفو هم دیگر باشند .

در مسائل فقهیه فرموده اند :شوهر و زن سعی کنند در سن و مسائل خانوادگی ومسائل اخلاقی هم کفو باشند هم کفو که باشد با همدیگر در امور زندگی دچار مشکل نمی شوند . جناب امیر المومنین کفو صدیقه طاهره است وحضرت فاطمه زهرا ء (س)کفو علی (ع ) است. *** لازم به ذکر است که مراد حجاب حجاب اسلامی و قرآنی چادر است
(( حضرت استاد آیت الله صمدی آملی))
(اشهد ان سید تنا فاطمه اعصمه الله الکبری حجه الله علی الحجج)


سیر علمی وعملی به طلاب حوزه علمیه  

 

خلاصه ایی از مطالب کتاب (حامل اسرار )اثر حضرت  استاد صمدی آملی

کتابهایی که در سیر علمی باید خوانده شود

گلستان وبوستان وکلیله ودمنه و با دواوین شعرای اصیل مثل بابا طاهر

علوم ظاهر

اما در ادبیات عرب(صرف)

۱-نصاب الصبیان ابونصر فراهی (با تصحیح وتحشیه حضرت علامه حسن زاده آملی) این کتاب همراه با کتب صرفی خوانده شود

۲-امثله وشرح امثله

۳-صرف میر جناب میر سید شریف حسینی آملی

۴-شرح تصریف جناب تفتازانی

۵-شرح نظام

در نحو:

۱-عوامل منظومه

۲-عوامل ملامحسن فیض کاشانی

۳-انموذج که به نحو متن وشرح می باشد

۴-هدایه

۵-صمدیه شیخ بهایی

۶-سیوطی

۷-مغنی اللبیب از باب اول تا آخر باب رابع

۸-شرح جناب جامی بر کافیه ابن حاجب (شرح جامی)

در علم بیان وبدیع ومعانی:

کتاب مطول کافی است

در منطق:

منطق کبری-حاشیه ملاعبدالله- شرح شمسیه-جوهر نضید-

اصول فقه

۱-اصول مرحوم مظفر

۲-معالم الاصول

۳-رسائل

***(المدخل الی عذب المنهل)) حضرت علامه شعرانی(این کتاب قبل از کفایه خوانده شود)

۴-کفایه الاصول

در علم قرائت

کتاب شرح شعله بر شاطبیه(شرح شاطبی)

در فقه:

۱- تبصره علامه حلی

۲-شرایع محقق حلی

۳-شرح لمعه

۴-مکاسب

علوم باطن(بعد از علوم ظاهر توصیه می شود)

دروس حوزوی

۱-منطق:

منطق منظومه وشرح آن

۲-کلام:

کشف المراد علامه حلی بخصوص بحث امامت

۳-فلسفه:

۱-بدایه الحکمه

۲-نهایه الحکمه

۳-شرح منظومه قسمت حکمت

۴-نقس شفا

۵-الهیات شفا

۶- شرح اشارات

۷-حکمه الاشراق

۸-حکمه متعالیه یعنی اسفار اربعه

۴-صحف نوریه عرفانی

۱-تمهید القواعد ابن ترکه

۲-شرح فصوص الحکم از محقق قیصری

۳-مصباح الانس ابن فناری

۴-فتوحات مکیه شیخ اکبر

اما سلسله کتب نوریه حضرت علامه حسن زاده آملی

۱-دروس معرفت نفس

۲-گنجینه گوهر روان

۳- اتحاد عاقل به معقول

۴- سرح العیون فی شرح العیون

۵- ممد الهمم فی شرح فصوص الحکم

در هیئت و نجوم

۱- دروس هیئت ودیگر رشته های ریاضی

۲-دروس معرفت وقت وقبله وکتابهای عالیه دیگر

در علم اخلاق عرفانی وقرآنی:

۱-مفتاح الفلاح از شیخ بهایی

۲-عده الدعی از ابن فهد حلی

۳- قوت القلوب از ابو طالب مکی

۴- اقبال از سید ابن طاوس

۵- صحیفه سجادیه

واز کتب حضرت علامه حسن زاده آملی:

۱-رساله زبر جدیه

۲- نور علی نور در ذکر وذاکر ومذکور

۳-انسان در عرف عرفان

۴-نامه ها برنامه ها

****توجه برای کسب توضیحات بیشتربه کتاب (حامل اسرار) اثر حضرت استاد صمدی آملی رجوع کنید

منبع:(حامل اسرار )اثر حضرت استاد صمدی آملی


جهت دفع بلای کرونا و هر بلای دیگر

✍هر عزیزی《بسم الله الرحمن الرحیم》 را به نیت بسمله‌ی سوره حمد با مداد بر روی کاغذ سفید بی‌خط بنویسد و با خودش داشته باشد.
 ضمن اینکه تمام دستورات بهداشتی و سلامتی را مراعات می‌کند.:

بقای نسل پاک شیعه‌ی علی علیه السلام
و محبین آن حضرت و حضرت فاطمه البتول

۱۳ رجب المرجب۱۴۴۱ ق. یوم الولاده حضرت امیرالمومنین علیه السلام

الاحقر
داود صمدی آملی



:نکته: تعداد کتابت بسم‌الله الرحمن الرحیم سوره حمد به عدد ۱۹ یعنی به عدد حروف بسم الله الرحمن الرحیم باید باشد.
علمای اصیل در فن برای کتابت رو به قبله بودن و باوضو و دو زانو کتابت کردن را توصیه نموده و اینکه با مداد باشد نه با قلمی که نوک فی دارد. چرا که در کریمه قرآن مجید فرمودند: 《و انزالنا الحدید فیه باس شدید》
البته توجه تام به نفس مقام صاحب ولایت (ع)که سِرّ و حقیقت بسم‌الله است که ترتب برکات این کتابت را بر جان و نفس کاتب ضمانت کند از اهم این کتابت است.فتدبر جیدا
:ضمن اینکه نوشتن شکل حرف میم به شکل رحیم در دستخط حساب خاصی دارد.


کل عالم و مقام عصمت عالم اگر به صورت یک شکل و یک بافت و صورتی در بیاید، قهراً به بافت انسان در می آید . همانطور که قوه خیال، حقایق آنسویی را مطابق با مناسباتی که بینشان است، با اشکال این سویی برای انسان پیاده می کند، قوه خیال عالم، عصمت نظام عالم را در نشئه طبیعت به صورت انسان شکل می دهد و چون عصمت بیشتر با اسم شریف (الباطن) سازگار است، لذا به صورت زن شکل می دهد، نه صورت مرد . چون مرد بیشتر با اسم ( الظاهر) و زن بیشتر با اسم شریف (الباطن) در ارتباط است . لذا همان مقام اسم شریف (الباطن ) آمده در شریعت و برای زن به صورت حجاب مطرح شده است
این حجاب در حقیقت صفت خدا داشتن زن است، خداوند هم محجوب است. خودش فرمود: ((از پشت هفت هزار حجاب دارید من را می بینید ))اگر عدد را بالاتر ببرد باز هم حق است .
نه این که دین اگر به زن می گوید(( تو حجاب را نگه داشته باش )) این العیاذ بالله جسارت به زن است این در حقیقت یک احترامی به زن است . به او می گوید :((چون تو مطابق اسم شریف ((الباطن )) الهی پیاده شده ای، ما نمی خواهیم که تو در معرض دید هر کسی قرار بگیری، لذا محجوب باش. بگذار اگر دیگران می خواهند تو را ببینند از پشت حجابها ببینند)) این حجاب برگرفته از حجاب حق است، لذا حجاب دژ زن است، چه اینکه برای خداوند دژ است. فرمود هر چه کوشش کنید نمی توانید حقیقت غیبیه ذات مرا ببینید، آنقدر محجوبم، آنقدر در حجابم، هر چه کوشش کنید و حجابها را خرق کنید و پاره کنید باز هم همچنان مرا در پشت حجاب باید ببینید. هرگز من کشف تام نمی کنم، حتی در قرآن هم کشف تام ذاتی نکرد. قر آن هم اگر چه خدا را به ما معرفی کرد، اما یا با الفاظ یا با معانی یا با صور. هم الفاظ حجابند و هم معانی و هم صور حجابند. از پشت حجاب ها خدا خود را معرفی کرد و الا حق آنطوری که حق است، برای خلق جلوه نمی کند، که اگر بخواهد بکند لازمه جلوه گری حق برای خلق بساط خلق را جمع کردن است .
زن تا موقعی که در حجاب است، حق است؛ موقعی که از حجاب در آمده است وجهه ی خلقی پیدا می کند. وقتی وجهه ی خلقی پیدا کرد، دیگر تواناییش شکسته می شود . این است که حجاب برای زن یک احترام است که زن بیشتر شبیه به خداوند شود. و اگر می خواهند ((عصمت اعظم )) را به صورت شکل زنی در بیاورد، ظاهراً به بهترین شکل در می آورد که بهتر و زیباتر از این چهره در نظام هستی پیدا نمی شود . لذا مشابه چهره جناب صدیقه طاهره در عالم هرگز زنی پیدا نمی شود، چه اینکه مشابه چهره پیغمبر و امیرالمومنین هرگز در عالم پیدا نمی شود .
حال که این عصمت کبرای الهی را در حضرت صدیقه طاهره تجلی کرده است او آنچنان در حجاب قرار می گیرد که فقط امیر المومنین لیاقت دیدار همچنین جمالی را خواهد داشت . که به او گفتنند :((زهرای عزیز اگر علی ابن ابیطالب نبود برای تو هرگز در عالم کفوی پیدا نمی شد )) چون زن وشوهر باید کفو هم دیگر باشند.
*** لازم به ذکر است که مراد از حجاب، حجاب اسلامی و قرآنی یعنی چادر است


یکى از آثار قلمى این خدوم علم 

حسن حسن‌ زاده آملى، کتابى به نام دروس معرفت نفس است که به نظم و نضد خاصّى، بالفعل حاوى یکصد و پنجاه و سه درس است که سالیانى براى عزیزانى طالب کمال، تحریر و در محضر انس و قدس آنان تقریر و تدریس مى‌شد.

عصاره و خلاصه بسیارى از مطالب دروس معرفت نفس را به صورت اصل» درآورده‌ایم که اگر گاه نیاز پیش آید، از این اصول یادآور شویم:

اصولی درمعرفت نفس

اصل ۱. هرچه هست، وجود است.

اصل ۲. هرچه پدید آمده، از وجود پدید آمد.

اصل ۳. نیرویى داریم که در مى‌یابد و تمیز مى‌دهد.

اصل ۴. سراى هستى بى‌حقیقت و واقعیّت نیست؛ بلکه حقیقت و واقعیّت دارد؛ بلکه عین واقعیّت است.

اصل ۵. حقیقت و واقعیّت هرچیز هستى است.

اصل ۶. واسطه‌اى میان وجود و عدم نیست.

اصل ۷. هستیها با هم بى‌پیوستگى نیستند؛ بلکه هستیها با هم پیوستگى دارند.

اصل ۸. آنچه اتفاقى نیست هدفى دارد و رفتار او بیهوده نیست.

اصل ۹. هر آنچه از حرکت به کمالى مى‌رسد، آیینى دارد.

اصل ۱۰. علم وجود است.

اصل ۱۱. حرکت در چیزى است که فاقد کمالى باشد.

اصل ۱۲. موجودى که کمال مطلق است، حرکت در او متصوّر نیست.

اصل ۱۳. حرکت فرع بر احتیاج است (تلفیق این اصل با اصل ۱۱: حرکت در چیزى است که فاقد کمالى باشد. پس حرکت فرع بر احتیاج است).

اصل ۱۴. هر چه که غایت و کمال متحرّکى است، برتر و فراتر از آن متحرّک است که حرکت ناقصى به سوى کاملى است. پس موجودات متحرک را درجات  مراتب است.

اصل ۱۵. اگر سلسله موجودات منتهى به موجودى شود، باید آن موجود غایت غایات و کمال کمالات و نهایت منتهاى همه هستیها باشد و مادون او همه  محتاج او، و در وى حرکت متصوّر نبود.

اصل ۱۶. هر موجودى در حدّ خود تامّ و کامل است؛ تامّ و اتمّ و کامل و اکمل از قیاس پیش مى‌آید.

اصل ۱۷. هیچ چیز در حدّ خود و در عالم خود شرّ و بد نیست؛ ولى قیاس و نسبت با این و آن که به میان آمد، سخن از شرّ و بد به میان مى‌آید.

خلاصه دو اصل اخیر: هیچ موجودى در حدّ خود، نه ناقص است و نه شرّ.

اصل ۱۸. نطفه و مربّى و اجتماع و معاشر از اصولى‌اند که در سعادت و شقاوت انسان دخلى بسزا دارند.

اصل ۱۹. حرکت: خارج شدن موضوعى است از فقدان صفتى و کمالى به سوى وجدان آن کمال و صفت به طور تدریج و وجود هرجزء بعد از جزء دیگر. و  خلاصه، حرکت عبارت است از خروج شى‌ء از قوّه در امرى به فعل تدریجا.

اصل ۲۰. براى متحرّک باید مخرجى باشد که وى را از نقص به در برد و به کمال رساند.

اصل ۲۱. ما با حرکت و در حرکت و در جهان حرکتیم.

اصل ۲۲. کتاب و آموزگار از وسائل و معدّات‌اند، دانش دهنده دیگرى است.

اصل ۲۳. آن گوهرى که به لفظ من» و أنا» و مانند اینها بدان اشارت مى‌کنیم، موجودى غیر از بدن است.

اصل ۲۴. انسان از مرتبه نفس تا مرحله بدنش یک موجود متشخّص ممتدّ است؛ و به عبارت دیگر انسان موجود ممتدّى است که از مرحله أعلى تا به انزل مراتبش همه یک شخصیّت است.

اصل ۲۵. جمیع آثار بارز از بدن همه از اشراق و افاضه نفس است. شیخ رئیس ابو على سینا گوید: مردم از جذب آهن ربا آهن را تعجّب مى‌کنند، و از  جذب و تصرّف و تسخیر نفس مر بدنشان را بى‌خبرند.»

اصل ۲۶. آن گوهرى که به لفظ من» و أنا» و مانند اینها بدان اشارت مى‌کنیم، به نامهاى گوناگون خوانده مى‌شود؛ چون: نفس، و نفس ناطقه، روح،  عقل، قوّه عاقله، قوّه ممیّزه، روان، جان، دل، جام جهان‌نما، جام جهان بین، و رقاء، طوطى، و نامهاى بسیار دیگر؛ ولى آنچه در کتب حکمت و السنه حکماء رواج دارد، همان پنج نام نخستین است.

اصل ۲۷. بدن مرتبه نازله نفس است.

اصل ۲۸. آن گاه کالبد تن، بدن نفس است که نفس در او تصرّف و بدان تعلّق داشته باشد و آثار وجودیش را در او پیاده کند.

اصل ۲۹. نفس را هردم در کشور وجودش شئون بسیارى است که هیچ شأنى او را از شأن دیگر باز نمى‌دارد.

اصل ۳۰. در میان انواع موجودات صاحب قوا و استعداد و هوش و بینش، انسان را که با آنها مى‌سنجیم مى‌بینیم که وى از همه آنها باهوشتر و زیرکتر است؛ پس جوهر انسان از جنس جواهر آنها برتر و شریفتر است.

اصل ۳۱. نفس ناطقه بسان درختى است که جمیع قواى او شاخه‌هاى اویند.

النفس فی وحدته کلّ القوى‌

و فعلها فی فعله قد انطوى

اصل ۳۲. قوّه مصوّره به تنهایى صورتگر نطفه نیست.

اصل ۳۳. فاقد شى‌ء، معطى آن به دیگرى نتواند بود؛ و به عبارت دیگر: معطى کمال، خود باید أولا واجد آن باشد.

اصل ۳۴. طلب مجهول مطلق محال است.

اصل ۳۵. از آنجایى آمدیم که اوّل کار بود؛ زیرا چون علم مى‌آموزیم، پیشتر مى‌رویم.

اصل ۳۶. فکر حرکت نفس ناطقه است؛ از مطلب به مبادى و دوباره از مبادى به مطلب.

اصل ۳۷. وعاى علم وعائى است که به خلاف همه ظرفها هرچه علم در او بیشتر قرار گیرد، گنجایش او بیشتر مى‌گردد و براى تحصیل علوم بالاتر و بیشتر آماده‌تر مى‌شود.

اصل ۳۸. علم را با وعاء او یک نحو سنخیّت است.

اصل ۳۹. نفس ناطقه و مخرج او از نقص به کمال، هر دو از موجودات ماوراى طبیعت‌اند.

اصل ۴۰. انسان بهترین طریق، بلکه تنها طریق براى پى بردن به جهان هستى است.

اصل ۴۱. مادّى قائل به موجودى حقیقى و واقعى به نام ماده است، بر خلاف سوفسطایى که قائل به حقیقتى نیست.

اصل ۴۲. مادّى مادّه را موجودى ازلى و ابدى و وجود آن را واجب بالذات مى‌داند.

اصل ۴۳. هر صورت معقوله، فعلیّت محض و مبرّاى از مادّه و اوصاف و احوال مادّه است.

اصل ۴۴. وعاء تحقّق صور معقوله، موجودى مبرّا از مادّه و اوصاف و احوال مادّه است.

اصل ۴۵. هر یک از قوّه خیال و صور خیالى را تجرّد برزخى است.

اصل ۴۶. هر یک از نفس ناطقه و مخرج او از نقص به کمال، موجودى وراى مادّه‌اند.

اصل ۴۷. هر فرد انسان را یک شخصیت و هویّت است که جمیع قواى او شئون همان هویّت واحده اوست، و همه آثار وجودیش از آن منبعث مى‌شود؛  اگرچه‌ مظاهرش متکثّر است.

اصل ۴۸. هر متحرّک در حرکت خود به سوى چیزى مى‌رود که فاقد آن است تا از حرکت واجد آن شود و آن غایت و غرض اوست.

اصل ۴۹. شیئیّت شى‌ء به صورتش است، نه به مادّه‌اش.

اصل ۵۰. تنویم مغناطیسى و نوم هردو از یک اصل منشعب‌اند، و آن در حقیقت انصراف و تعطیل حواسّ ظاهره از تصرّف و دست در کار بودن به این نشأه طبیعت است.

اصل ۵۱. نفس ناطقه در همه حال از خویشتن آگاه و مدرک ذات خود و به خود داناست و هیچیک از حواسّ این چنین نیست.

اصل ۵۲. علم انسان‌ساز است:

جان نباشد جز خبر در آزمون

هر که را افزون خبر جانش فزون؛

تو همان هوشى و باقى هوش پوش.

اصل ۵۳. قوّه متخیله از شئون نفس است و تجرّد برزخى دارد، و در خواب و بیدارى بیدار و آگاه است، و دستگاه عکّاسى و صورتگرى نفس ناطقه است.

اصل ۵۴. نفس ناطقه و مخرج او از قوّه به فعل، عارى از مادّه و احکام آن‌اند؛ یعنى هر دو از عالم غیب‌اند و صرف حیات‌اند، و حیات همان شعور و آگاهى  است.

اصل ۵۵. اشباحى که در عالم رؤیا مى‌بینیم مطلقا پدید آمده از انشاء و ایجاد نفس و قائم به اویند، و همه ابدان مثالى برزخى‌اند.

اصل ۵۶. همه آثار وجودى انسان اطوار ظهورات و تجلّیات نفس است، و قوام بدن به روح و تشخّص و وحدت و ظهور آثارش از اوست.

اصل ۵۷. سعادت این است که نفس انسان در کمال وجودیش به جایى برسد که در قوام خود به مادّه نیاز نداشته باشد و در عداد موجودات مفارق از  ماده درآید و بر این حال دائم و ابد باقى بماند.

اصل ۵۸. روح انسان، خواه در مقام خیال باشد و خواه در مقام عقل، پس از ویرانى بدن تباه نمى‌شود.

اصل ۵۹. همه مدرکات انسان وراى طبیعت است.

اصل ۶۰. هرچه بلا وضع است ممکن نیست در چیزى که با وضع است، حاصل شود.

اصل ۶۱. صورت علمیه مطلقا کلّى وجودى مجرّد و عارى از مادّه است و ظرف تقرّر و تحقّق او با او مسانخ، و علم وجودى نورى قائم به خود است.

اصل ۶۲. اسناد افعال صادره از انسان به بدن و اعضاء و جوارح مادّى وى، به مجاز است و حقیقة به نفس اسناد مى‌یابند.

اصل ۶۳. آنچه را که انسان ادراک کرده است، در صقع‌ ذات‌ خود یافته‌ است، و آن معلوم بالذات اوست، و اشیاى خارجى که به نحوى از انحاء به واسطه و اعداد قوى و آلات ادراکى خود با آنها تعلّق و ارتباط یافته که از این ارتباط به کسب علم نائل شده است، معلوم بالعرض‌اند.

اصل ۶۴. مادّه تعلّق علّى بر نفس ناطقه ندارد بلکه معدّ حدوث اوست که نفس حدوثا جسمانى و بقاء روحانى است.

اصل ۶۵. هر یک از حواسّ واسطه و معدّ نفس براى ربط و تعلّق به خارج اوست، و کار هریک احساس محسوسى مخصوص است و لا غیر که اصلا نمى‌دانند محسوس خارجى است یا نه و این حکم کار نفس است.

اصل ۶۶. مرگ فقط قطع علاقه نفس از طبیعت و مادّه بدن است، نه تباهى و زوال نفس.

اصل ۶۷. آنچه صورت شى‌ء را مانع از عقل و عاقل شدن و همچنین معقول بالفعل گردیدن است، مادّه‌اى است که شى‌ء مذکور در آن موجود است.

اصل ۶۸. الفاظ براى معانى اعمّ وضع شده‌اند و روزنه‌هایى به سوى معانى حقیقى اشیایند نه مبیّن و معرّف واقعى آنها، اعنى؛ معانى را آن چنان که هستند  نمى‌شود در قالبهاى الفاظ درآورد که هرمعنى را در عالم خودش حکمى خاصّ و صورتى خاصّ است.

اصل ۶۹. دار آخرت عین حیات است، و موجودى که ذاتا حىّ است، محال است‌ که ضدّ خود را بپذیرد؛ یعنى محال است که موت بر او عارض شود و یا  خواب و پینگى بر او دست یابد.

اصل ۷۰. موجودى که حدوث بر او صادق نیست، موجودى ازلى و ابدى است که هیچگاه فناء و زوال در او راه ندارد.

اصل ۷۱. جسم آلى جسم زنده است؛ یعنى صاحب نفس است، و نفس مبدأ حسّ و حرکت به اراده است، و به تعبیر اعمّ که شامل نفوس ارضیه گردد، نفس کمال اوّل جسم طبیعى آلى ذى حیاة بالقوّة است.

اصل ۷۲. ناظم امور عالم مطلقا، یعنى تشکیل دهنده و به نظم آورنده آن، عقل است؛ یعنى موجودى که فعلیّت محض و عین حیات و علم و قدرت و مبدأ  حیات و هرگونه کمال، و محیط به اشیاء از جمیع جهات آنها، و عالم به آنها پیش از تحقّق آنها است، هم علّت موجودات است و هم نهایت مطالب.

اصل ۷۳. طفره مطلقا چه در حسیّات و چه در معنویات، باطل و محال است.

اصل ۷۴. تشکیک در ماهیت راه ندارد.

اصل ۷۵. نور اسفهبد را که نفس ناطقه است، مقام فوق تجرّد است؛ یعنى او را مقام معلوم و حدّ یقف نیست که در نتیجه وحدت عددى ندارد.

این بود اصولى که در یکصد و پنجاه و سه درس کتاب دروس معرفت نفس آمده است و هراصل، عصاره و خلاصه بحث و فحصى است که تقریر و تحریر شده است.


27 اسفند سالروز عید سعید غدیرخم شمسی بر تمامی شیعیان جهان مبارک باد .
27اسفند هر سال مصادف با عید سعید غدیر خم شمسی می باشد یعنی آن سالی که غدیر خم برگزار شد 27 اسفند بوده است لذا تعبیر به عید غدیر خم شمسی می شود این مطلب را علامه شعرانی (قدس سره) در کتاب دمع السجوم ترجمه کتاب نفس المهموم صفحه466آورده است .
#عید_غدیر_شمسی #27_اسفند_عید_غدیر_شمسی #عید_غدیر _عید_ولایت


دانلود کتاب شرح فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه اثر حضرت علامه حسن زاده آملی بصورتpdf

دانلود کتاب شرح فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه اثر حضرت علامه حسن زاده آملی بصورتpdf

دانلود کتاب شرح فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه اثر حضرت علامه حسن زاده آملی بصورتpdf

http://s6.picofile.com/d/8389313918/d4105616-9512-4362-b1f9-a1af4472626e/%D8%B4%D8%B1%D8%AD_%D9%81%D8%B5_%D8%AD%DA%A9%D9%85%D8%A9_%D8%B9%D8%B5%D9%85%D8%AA%DB%8C%D8%A9_%D9%81%DB%8C_%DA%A9%D9%84%D9%85%D9%87_%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%DB%8C%D9%87.pdf

دانلود


دانلود کتاب

الهی نامه میرزا علی کارگر ساروی بصورت فشرده

دانلود از

اینجا

http://bayanbox.ir/info/5917149603786465919/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D9%84%D9%87%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%AC%D9%84%D8%AF1

برای استخراج کتاب از نرم افزار قوی استفاده شود.


به حقیقت برو وبگو آمدم.اگرگفتند اینجا چرا آمدی؟ بگو:به کجا روم وبه کدام در رو کنم ؟این رَه است ودگردُوم رَه نیست
اگر گفتند به اذن کی آمدی؟ بگو شنیدم:بَرضیافتخانه فیض نوالت منع نیستدَرگشاده است وصَلا دَرداده خوان انداخته
اگر گفتند: تا بحال کجابودی؟بگو: راه گم کرده بودم.اگر گفتند چی آوردی؟بگو اوّلا: دل شکسته٬ که از شمانقل است:
در کوی ماشکسته دلی می خَرند و بس بازارخودفروشی ازآن سوی دیگراستوثانیا:جز نداری نبُوَد مایه دارایی من
طَمع بخششم ازدرگَه سلطان من است وثالثا:الهی آفریدی رایگان، روزی دادی رایگان، بیامرز رایگان، تو خدایی نه بازرگان.
اگر گفتند بیرونش کنید بگو:نمی رَوَم ز دیار شما به کشور دیگربرون کنید(م) ازاین دَر،دَرآیم از دَردیگر اگر گفتند: این جرأت را از که آموختی؟
بگو از حِلم شما.اگر گفتند: قابلیت استفاضه نداری بگو: قابلیت را هم شما افاضه می فرمایید.باز اگر از تو اعراض نمودند٬ بگو:به والله به بالله به تَالله
به حق آیه نَصُرمِنَ الله که مو از دامنت دست بر نَدیرُم (ندارم)اگر کشته شوم الحکم لِلّه اگر گفتند: مُذنِبی (گنهکاری)بگو اوّلا: شنیدم شما غفارید
وثانیا: من مَلَک(فرشته) نیستم٬ آدم زاده ام نا کَرده گنه دراین جهان کیست؟ بگو آنکس که گنَه نکرده و زیست بگو من بد کُنم وتو بد مکافات دهی
پس فرق میان من وتوچیست؟ بگو اگرگفتند: این حرفها را ازکجایاد گرفتی؟ بگو: بلبل از فیض گُل آموخت سخن وَرنه نَبود این همه قول وغزل تَعبیه در مِنقارش اگر گفتند چه می خواهی؟ بگو: جز تو ما را هوای دیگر نیست جزلقای تو هیچ در سر نیست

(حضرت علامه حسن زاده آملی)


دانلود کتاب

الهی نامه میرزا علی کارگر ساروی جلد دوم صورت فشرده

دانلود از

اینجا

http://s11.picofile.com/file/8394852200/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8_%D8%A7%D9%84%D9%87%DB%8C_%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7_%D8%B9%D9%84%DB%8C_%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1_%D8%B3%D8%A7%D8%B1%D9%88%DB%8C_%D8%AC%D9%84%D8%AF_2.rar.html

دانلود از لینک دیگر


دانلود کتاب

الهی نامه میرزا علی کارگر ساروی  جلد اول بصورت فشرده

دانلود از

اینجا

http://bayanbox.ir/info/5917149603786465919/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D9%84%D9%87%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D8%AC%D9%84%D8%AF1

برای استخراج کتاب از نرم افزار قوی استفاده شود.

http://s1.uupload.ir/files/alikaregar/کتاب الهی نامه میرزا علی کارگر ساروی جلد1.rar


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها